توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.
اربعین حسینیاربعین حسینیاس ام اسسرگرمیمذهبی

نوحه و اشعار اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین امام حسین | تصاویر مذهبی اربعین

نوحه و اشعار اربعین حسینی

نوحه و اشعار روضه اربعین حسینی + تصاویر پروفایل اربعین امام حسین

بـه مناسبت فرارسیدن اربعین، امروز نوحه و اشعار اربعین حسینی را برای عاشقان امام حسین جمع آوری کرده ایم. در ادامه متن هاي نوحه و همچنین زیباترین اشعار سروده شده برای مدح اربعین و امام حسین رابه همراه هم مرور میکنیم، امروز همچنین عکس نوشته هاي زیبایی را هم بـه مناسبت و با موضوع اربعین آورده ایم، با پارس ناز همراه باشید تا این اشعار و عکسها را مرور کنیم.

 

متن نوحه برای اربعین

 

مجله اینترنتی سیرافی ها فرارسیدن اربعین حسینی را تسلیت عرض می‌کند

 

**********

 

دلی دارم گرفتار حسین اسـت

گدای کوچه بازار حسین اسـت

دلم درد هزاران شعلۀ آه

لبم ز خمی گفتار حسین اسـت

زبس کـه مهر او در سینه دارم

جهانم رنگ رخسار حسین اسـت

اگر سر را دهم در مسلخ او

هنوز این تن بدهکار حسین اسـت

بیا اي دل بنال از غربت او

کـه این غم کی سزاوار حسین است

دل شیدای مـن بی تاب رویش

گداست اما خریدار حسین است

هزاران جان نا قابل نثار

فقط یک روی دیدار حسین است

خوشا برمن سرا پای وجودم

دو عالم عبد دربار حسین اسـت

تمام هست و نیستم نذر عشق

دو دستان علم دار حسین اسـت

بـه تا روزی کـه درقبرم گذارند

دلم مرهون ایثار حسین اسـت

نفس اندر نفسِ دل بیقرار و

تنم تب دار و بیمار حسین اسـت

1400 سال اسـت و اکنون

دل عالم عزادار حسین است

 

**********

 

ذکر روح الامین حرم

حرمت بهترین حرم

بطلب اربعین حرم حرم حرم

ساکن کربلا حسین

روح قالو بلا حسین

ربنا اتنا حسین حسین حسین

اسم تـو شور شیرینم

عشق تـو راه و ایینم

با تـو کامل شده دینم دینم دینم

عشق تـو نور ایمانم

اي تـو اغاز و پایانم

بـه فدایت سر و جانم جانم جانم

شد دل عاشقم بی تاب

نوکرت را بیا دریاب

دست مـن را بگیر ارباب ارباب ارباب

اي ز آب فرات محروم

شد دل خواهرت مغموم

السلام و علی المظلوم ستم دیده ستمدیده

 

**********

 

کربلا در خاطراتم خون و خنجر ماند و بس

یک دل آشفته و صد داغ دلبر ماند و بس

انچه از دشت بلا درخاطراتم پر شده اـت

اشک خون دیدۀ ساقی و ساغر ماند و بس

از کنار قتلگه وقتی عبورم داده اند

دیده ام دشتی پر از گل هاي پرپر ماند و بس

وقتی آن شب خون زلفت را زاشکم شسته ام

تازه فهمیدم برایم از تـو یک سرماند و بس

با خودم گهوارۀ شش ماهه ام را می‌برم

گو در آن عطرغم لالای اصغر ماند و بس

عصر عاشورا مرا وقتی کـه جولان داده اند

در نگاهم شرحی از تصویر محشر ماند و بس

وقت رفتن سویِ کوفه آخرین آه نگاه

گو فقط سوزی خزان از باغ کوثر ماند و بس

 

شعر اربعین امام حسین

نوحه و اشعار اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین امام حسین | تصاویر مذهبی اربعین

اشعار مربوط به اربعین + متن های زیبا برای روضه اربعین

 

اربعین و زینب «س»

الا سردار بیسر از برای تـو سر آوردم

برایت زائران از کاروانی مضطر آوردم

گذشته اربعینی از فراقِ خواهرت با تـو

کنون از بهر دیدارت تکیده خواهر آوردم

ربابت بیقراری می‌کند بهر علی اصغر

بگو اصغر بیاید از برایش مادر آوردم

سکینه درغمت خون گریه کرده این 40 روزه

بـه دیدار مزار خاکی تـو دختر آوردم

در این چهل روز هر روزش مردم زنده گردیدم

خبرها ازجسارت هاي خلقی کافر آوردم

شنیدم بی کفن خوابیده درخاکی حسین مـن

برایت یک کفن با عطر مشک و عنبر آوردم

هنوزم نالۀ هل مـن معینت خاطرم مانده

زنان و کودکان را از برایت یاور آوردم

خجالت میکشم از تـو رقیه شام جا مانده

خبر از چیدن آن نوگل نیلوفر آوردم

دعا کن تا کـه زینب هم بیاید پیش تـو جانا

برای استجابتِ قلب خون چشم تر آوردم

 

**********

 

این صدای غرش شیرانه این صدای ارتش ایرانه

رفع الله جیش الحشد الشعبی ذکر لب هاي سینه زنانه

نحن جیش الحسین بن علی

نحن أنصار مولانا الولى

احفظ قائد نا الخامنه اي

نغمۀ لب هامون شده توی این راه

کلنا زوارک یا اباعبدالله

 

بند دوم

لشکر مجنون هاي لیلاییم ، از نجف راهی کربلاییم

همسفر کاروان ارباب هموطنای امام رضائیم

با تـو خاطرهِ بازی میکنیم

احساس بی نیازی میکنیم

داریم حماسه سازی میکنیم

هر کی دلش با ماست  بگه یه بسم الله

کلنازوارک یا اباعبدالله

 

بند سوم

مـا همگی رعیتِ سُلطانیم خاک پای دوست از دل و جانیم

درپی انتقام ثاراللّه  منتظر صاحب الزمانیم

آقا از انتها تا ابتدا

برلب  میزنمت هردم صدا

مولا  اروحنا لک الفدا

یا خیر خلق الله یا فالق الاصباح

کلنازوارک یا ابا عبدالله

 

**********

 

بند اول

چهل روزه نگفتم حرف دل رو با تـو

بهت گفتم میام با تـو برای هرجاتو

دو راهی یقینم هستی یا تـو یا تـو

دیگه چیزی ازم نمونده  نمونده دیگه زینبی

گفتم بیام بینمت بعد برم مدینه النبی

رسیدم تا بگم تنها فقط عشقه جَمالت رو

نه جایِ دیدنه امّا بیین اهل و عیالت رو

ببین کـه بعد تـو مـن دیگه یهِ کوه غمم

نه حرمتم سرجاست نه سایۀ حرمم

 

بند دوم

چهل روزه کـه چشمام مثل ابر می باره

کبودیم یادگار کوچه و بازاره

رباب میخواد بدونهِ چی شده گهواره

از همسرَت بگم کـه کارش  گریۀ پیوسته شده

از دخترت بگم کـه چندبار میون راه خسته شده

رباب از غصۀ اصغر شبیه مـن قدش خم شد

رقیه مثل تـو داداش  رفیقِ نیمه راهم شد

دلم پر از نوره اگر کـه خاموشم

تـو در دلم هستی نکن فراموشم

 

بند سوم

بـه سمتت پر زدم با این‌کـه بسته بالم

نپرس از مـن کـه تعریفی نداره حالم

هنوزم بی قرارم لحظۀ گودالم

یادم نمیره روزیو کـه  سر تـو آوردن بلا

رسیدم اونجایی کـه دیدم  و الشمر جالس علی

یکی با دشنه زد و رفت بـه شاه تشنه زد و رفت

بـه زیر نعل مرکبا تنت شده اومد و رفت

فدا سر توحسین  کـه بردنش روی نی

پس از تـو بردن مون بـه شام و مجلس می

 

نوحه زیبا برای اربعین حسینی

نوحه و اشعار اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین امام حسین | تصاویر مذهبی اربعین

شعر زیبا برای اربعین حسینی + اشعار روضه اربعین

 

مرثیه خوان شد عالم با آه و اشک دیده

قافلۀ حسینی بـه کربلا رسیده

دخت علی کـه گرید بر او تمام افلاک

بهر زیارت یار آمد زناقه برخاک

بعد از تحمل ستم از مسلمین کافر

حالا دگر رسیده بر تربت برادر

بنگر حسین برایت مهمان ز ره رسیده

آمده زینب اما با قامت خمیده

بس طعنه ها ز دشمن در راه دین شنیدم

می داني اي عزیزم دیگر چـه ها کشیدم

در بزم عام دشمن بی صبر و تاب رفتم

با دست هاي بسته بزم شراب رفتم

زینب شود فدایت اي نور حی سرمد

دیدم کـه آن حرامی با خیزران تـو را زد

هرچند ستم دیدم از دست خاص و هم عام

تبلیغ دین نمودم درشهر کوفه و شام

جان دوباره اي بر این انقلاب دادم

با چادرم زنان را درسِ حجاب دادم

 

**********

 

الهی مشمول کرم باشم

اربعین با خوبا حرم باشم

گلشن عرش اعلا کربلا کربلا کربلا

اي قبلۀ دل مـا کربلا کربلا کربلا

بهشت سینه زنها کربلا کربلا کربلا

یا حسین یا اباعبدالله

تـو رکاب رهبر انشاالله

مـا میشیم مشرف بـه کربلا

اي مقتل شهیدان کربلا کربلا کربلا

اي عرفات عرفان کربلا کربلا کربلا

کعبه حج ایمان کربلا کربلا کربلا

یا حسین یا اباعبدالله

آری عاشورا یک فرهنگ اسـت

سازش با دشمن مـا را ننگ اسـت

حسین رسد بـه گردون یا ربش یا ربش یا ربش

شده اسیر دشمن زینبش زینبش زینبش

هیهات مِنّة الذّلة بر لبش برلبش بر لبش

یا حسین یا ابا عبدالله

 

**********

 

رسیده خسته از راه برادر زینب تـو

کشیدهِ از دلش آه بردار زینب تـو

40 روزه ندیدهِ یه روز خوش تـو دنیا

تورو از نیزه داران کرده همش تمنا

شکسته از غم تـو میون دشتُ و صحرا

رفتهِ منزل بـه منزل با سَرت روی نی ها

پاشو خواهر اومده

مثلِ مادر اومده

زار و مضطر اومده

یا اخا اي حسینم

 

بند دوم

اسیر درد و غم بود برادر زینب تـو

ببین کـه پیر شده زود برادر زینب تـو

40 روزه شنیده از دشمنه تـو طعنه

توی ذهنش تداعی شده همش یه صحنه

تـو بودی توی مقتل و می دید از روی تل

کـه می برید سر تـو با اون لبای تشنه

میگه با شیون و شین

پاشو اي نور دوعین

داداش خوبم حسین

یا اخا اي حسینم

 

بند سوم

شده قدش کمونی برادر زینب تـو

شده باغش خزونی برادر زینب تـو

40 روزه برا تـو کارشه آه و ناله

دیده بر روی نیزه سر هجده تا لاله

حالا شرمندۀ تـو شده و بی قراره

نیاورده بـه همراه آخه طفل 3 ساله

جا گذاشته گله تـو

همه حاصله تـو

دخترِ خوشگله تـو

یا اخا اي حسینم

 

**********

 

زود بر انگشتر صحرا نگین انداختند

چون عقیق سرخ خودرا برزمین انداختند

مثل بارانی کـه مشتاق اسـت خاک تشنه را

از فراز ناقه‌ ها خود راچنین انداختند

پس بـه یاد اکبر و عباس روی قبرها

خویشتن را از یسار و از یمین انداختند

روی قبر کوچکِ عباس جای مادرش

خویش رابا ذکر یا ام‌ البنین انداختند

خاک را برسر زدند و سر بـه خاک آنقدرکه

روی پیشانی دشتِ تشنه چین انداختند

اربعین شدکه پس از نام رقیه درکتب

اکثرِ مقتل‌ نویسان نقطه‌ چین انداختند

نوحه و اشعار اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین امام حسین | تصاویر مذهبی اربعین

شعر برای اربعین + غزلیات و نوحه خوانی اربعین

 

مـن آن عقیله، بضعۀ پاک بتولم

مـن روضه خوان مقتل آل رسولم

مـن کوه صبرم داغ غم بسیار دیدم

مـن مادرم بین در و دیوار دیدم

مـن فرق خونین پدر را دیده ام آه

درطشت خون لخته جگر را دیده ام آه

اي وای مـن دیدم تمامِ صحنه ها را

بالای تل غوغای شمر و ضربه ها را

مـن کاخِ ستم شامیان ویران نمودم

با خطبه هاي حیدری طوفان نمودم

مـن کوفهِ را یک بار دیگر فتح کردم

مـن شام رابا چند دختر فتح کردم

مـن زیر و رو کردم بساطِ ظالمان را

مـن آبرو بردم تمامِ کافران را

پیغمبرم پیغام تـو تا شام بردم

امّا هزاران سنگ روی بام خوردم

مـن زینبم باسینه اي خون ودلی ریش

مـن زینبم اما کمی نیلی تر از پیش

اي عالم و آدم گرفتارِ و فقیرت

بودم بلاگردان طفلان اسیرت

هرچند زینب بعد تـو بی بال و پر شد

هرجا کـه آمد ضربه اي زینب سپر شد

از کربلا تا شام خوردم تازیانه

سر تا بـه پایم گشته چون گل پرنشانه

برخیز وخواهر را ببین اي یار زینب

مـن زینب شرمنده ام سالار زینب

رفتیم از این خاکِ غربت با رقیه

برگشته ام حالا ببین اما رقیه

 

**********

 

آنسوی مگر چیست کـه آن گونه بـه سویش

چون سیل خروشان شده اسـت این همه شایق؟

آنجای کـه از فتنۀ کین چیزی نماند اسـت

جز دشت بلا و حرم و گنبد عاشق

آنسوی مگر چیست کـه خون شد دل عالم

آنجای فقط تازه بود داغ شقایق

اللهم الرزقنا کربلا

نوحه و اشعار اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین امام حسین | تصاویر مذهبی اربعین

نوحه و اشعار اربعین حسینی + عکس نوشته اربعین امام حسین | عکسهای مذهبی اربعین

 

سر خاک تـو بی خبر آمدم

عزادارمو خون جگرآمدم

درست اسـت بی بال و پرآمدم

بـه شوقِ تـو اما بـه سرآمدم

سرآمد غم هجر دوری بس اسـت

صبوری صبوری صبوری بس اسـت

رسیدم کـه با یار صحبت کنم

شه بی سرم را زیارت کنم

نگاهی کنی ونگاهت کنم

اگر اذن دادی شکایت کنم

بـه نی زار قلبم جز آتش نبود

سفر رفتی اي دوست  رسمش نبود

تـو رفتی و دنیا بـه مـن بدگذشت

و هرلحظه هرجا بـه مـن بد گذشت

در این روز و شبها بـه مـن بد گذشت

خلاصه کـه آقا بـه مـن بد گذشت

نگو گریه کافیست صبرت کجاست

عزیز دلم سنگ قبرت کجاست

40 روز  یاد تنت سوختم

بـه یاد زمین خوردَنت سوختم

زداغ بـه نی رفتنت سوختم

و با کهنه پیراهنت سوختم

همین کـه دلم سمت گودال رفت

دوباره زغمِ زینب ازحال رفت

خبر داری اصلاکه حیران شدم 

چو موی تـو بر نی پریشان شدم 

پدر مادر این یتیمان شدم

بـه مـن شمر خندید گریان شدم

قدم از فراق تـو خم شد حسین

لباس اسارت تنم شد حسین

چـه آمد سر خواهرَت بین راه

نشستم بـه پای سرت بین راه

شدم یک تنهِ لشگرت بین راه

دویدم پی دخترت بین راه

زمین خورد و از قافلهِ باز ماند

زسنگینی سلسله باز ماند

نبودی و اشکم سرازیر شد

پر و بال مـن گیر زنجیر شد

حرم کوچه در کوچه تحقیر شد

ازین غصه ها خواهرَت پیر شد

غریبانه ماه شَبت سنگ خورد

بـه پیشانی زینبت سنگ خورد

مـن از شهر کوفه چـه ها دیدۀام

غمی بدتر از کربلا دیده ام

عجب لطفی از آشنا دیده ام

بگوشت رسیده کـه را دیده ام

کنیز قدیمی مـن ایستاد

بـه مـن نان و خرمای خیرات داد

گذشتیم از شهر در ازدحام

میانِ حرامی خطر ازدحام

نه یکجا کـه درهر گذر ازدحام

مرا نیمه جان کرد اگر ازدحام

نگاه همه سویِ مـا خیره بود

بـه ذریه ي مصطفی خیره بود

نمیگویم از شام نامش بد اسـت

شلوغی هرپشت و بامش بد اسـت

سلامش بد اسـت احترامش بد اسـت

محل یهود انتقامش بد اسـت

نمی پرسی ازحال و احوال مـن

تـو را جان عباس حرفی بزن

بگو حق زینب کـه اذيت نیست

پریشان شدن  پیش انظار نیست

عبور از هیاهوی بازار نیست

سزاوار گل خنده ي خار نیست

در این شهر غوغای پوشیه بود

ولی دستِ مـن جای پوشیه بود

خبرداری از ضعف دردانه ها 

بوی نان کـه می آمد از منازل

کبودی شلاق برشانه ها

پذیرای مـا بود در ویرانه ها

همه دست بسته بـه پیش عوام

بدون تـو رفتیم بزم حرام

شراب و شراب و شراب و شراب

نگاه حزین رباب و شراب

دلِ سنگ چوب و عذاب و شراب

سَرت بود در پیچ و تاب و… شراب

فرود آمد وناگهان خون چکید

خودم دیدم از خیزران خون چکید

ز داغ سَرت مادرت گریه گرد

بـه اشک 2 چشم ترت گریه کرد

بـه بی تابی خواهرت گریه کرد

چقدر از غَمِت دخترت گریه کرد

بـه او حق بده غمِ مریضش کند

کسی خواست آنجا کنیزش کند

علی اکبر

مجله سیراف از سال 96 فعالیت خود را آغاز کرده است،تمام تلاشم انتشار محتوای سالم و منحصر بفرد مورد نیاز کاربران با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. 09900995320

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا