توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.
بزرگان سیرافیسیراف

دانشمندان سیرافی و تأثیر آنها در اقصی نقاط عالم

احمد اقتداری

طبق برنامه ی کنگره قرار است من امروز درباره ی ریشه شناسی لغوی نام سیراف و چگونگی مقابر باستانی و پر رمز و راز سیراف کهن سخنرانی کنم. مقالاتی هم با عنوان (مرده ریگ مرده شهر) به دبیرخانه ی کنگره فرستاده ام. با تجدید دعوت ایران شناسی، بهتر آن دیدم که دربارهای دانشمندان سیرافی و تاثیر آنها در نشر فرهنگ و ادب و هنر ایرانی و زبان فارسی به دور دست های چین و ماچین و هند و اندونزی و ژاپن و سوماترا و جاوه و مصر و حجاز و افریقا و بغداد که از راه تجارت دریایی دریانوردان  دریایی بوسیله ی دریانوردان سخت کوش و بی باک سیرافی در قرون متمادی و متوالی صورت گرفته است، مطالبی به اختصار به عرض برسانم :

 مقاله ی مرده ریگ مرده شهر را در مجموع مقالات کنگره خواهید خواند و سخنرانان متخقصص باستانش ناس به معنای خاص کلمه، در خصوص اثار باستانی سیراف از جمله چگونگی مقابر بسیار کهنه ی سیراف کهن و قدمت و انتساب آنها به قوم  یا اقوام گمشده در اعماق تاریخ را باز خواهید گفت. البته بهتر و بیشتر از من. و صد البته کتب جغرافیایی قدیم  و آثار نویسندگانی چون یاقوت و ابن حوقل و مقدسی وابن خرداد به استخری و مسعودی و وصاف و سلیمان سیرافی و ابوزید حسن سیرافی و  حمویه ی سیرافی و بزرگ بن شهریار رامهرمزی و ابن ماجد بندر کنگی و سلیمان  مهری و مقالات اروپاییانی چون او را ارستن و   واندربرگ و استیف و کمپتورن و ویلسون و دیوید وایت هوس و کوجی کامیو کا و هیکواشی یا چیما ژاپنی و توماس ریکس آمریکایی و مرحوم سید محمد تقی مستوفی کاشانی طاب سراه راهبه بخوبی ارج مینهم .اولین کتاب مکتوب و مستند درباره ی خلیج فارس و سیراف در زبان فارسی کتاب (آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان )است که نشریهی انجمن اثار ملی است و در سال 1348 شمسی در تهران چاپ شده و تالیف من بنده است.  کتاب سیراف تألیف آقای معصومی و کتاب جغرافیایی تاریخی سیراف تألیف اقای سمسار هر دو کتاب نشر شده انجمن آثار ملی بسیار مغتنم و ارزشمندند.

بیشتر علمای نامور سیرافی که در شیراز و بغداد و مصر و شامات  و یمنن شهرت یافته اند با شهرت سیرافی، فالی، فالی سیرافی، سیرافی فالی مشهور شده اند  که نزدیک به دو قرن (قرون ۷ و ۸ هجری) عهده دار تدریس امور فقهی و ادبی بوده اند. و در زمینه های ادبی و نجوم و پزشکی تألیفات داشته به گمان نزدیک به یقین (سیبویه عالم بزرگ نحو و صاحب کتاب مهم (الکتاب)که به غلط او را سیبویه خواننده اند از سیراف برخاسته اگر چه سنگ گور او در شیراز یافته اند و شایدگورش نیز در شیراز باشد.
در پایان عرائض خود برای رعایت وقت مقرر از میان دانشمندان سیرافی تنها آثار هشت تن را به اختصار تمام به عرض خواهیم رسانید:

انتقال فرهنگ ایرانی زبان فارسی به آسیای جنوب شرقی بوسیله ی دریانوردان سیرافی

اخیراً تلویزیون سراسری ژاپن در سلسله برنامه های علمی خود به معرفی تازه ای از مجسمه ی بزرگ بودا (دامئبه تودایجی) در شهر (نارا)ی ژاپن که بزرگترین ساختمان چوبی بازمانده از قدیم در جهان است پرداخت (مجله ی بخارا شماره ۳۹/۴۰). دای بوستو بزرگترین مجسمه ی بودا در جهان است. در این برنامه تلویزیونی گفته شده است که این مجسمه ی کوه پیکر را برابر تحقیقات دانشگاهیشخصی بنام (کئودار جین) که یک ایرانی بوده است، در سده ی ششم میلادی ساخته است. این مجسمه که با هشت طبقه و حدود ۳۸۰ تن وزن و جدار آن فلزی است مورد نیایش میلیونها ژاپنی است. نزدیک این معبد و این مجسمه سنگ مرمری یافته اند که از نوع این سنگ در ژاپن وجود ندارد و گفته اند باید این سنگ را هم (کائو دار جین) از ایران آورده باشد. مرحوم حاج مخبرالسلطنه هدایت در کتاب (تشرف به مکه از طریق چین و ژاپن) نوشته است. باتفاق میرزا علی اصغرخان اتابک امین السلطان در ضیافتی رسمی و دولتی در ژاپن شرکت می کند و نوشته است: مقررات پر گرام رسمی یکی از اهم بازدید از بندر نظامی است به ناهار وعده داریم. رئیس فور خانه (نیستی مشورا) است.

رفتیم. حضار امیرال یوشیکانیونه، تیوسنال ژنرال وزیر جنگ امیرال (باژن رگ یاماتو) نیز بودند. در سر میز ناهار یکی از حضار عنوان کرد وزیر علوم ژاپن از طوماری که از جوف هیکل مجسمه ی بزرگ بودا درآورده اند معلوم کرده است که در غلبه ی اسکندر یکی از شاهزادگان ایرانی به ژاپن آمده است و رشته ی سلاطین ژاپن بدو منتهی می شود و پرسید در تواریخ ایرانی از این مسافرت و این شاهزاده خبری هست؟ هدایت مینویسد برای اتابک ترجمه کردم جواب داده شد که در آن هنگامه میدانیم که شاهزادگان ایرانی متفرق شده اند به کجا رفته اند نمیدانیم. آنچه هدایت نوشته است و از قول وزیر علوم ژاپن نقل کرده است مربوط به اواخر دوره ی ساسانی است نه زمان حمله ی اسکندر به ایران چه، قرن ششم میلادی روزگار شکست ساسانیان از حمله یا اعراب است نه شکست داریوش سوم هخامنشی از اسکندر و به خوبی میدانیم که گروه زیادی از ایرانیان از راه خلیج فارس به هندوستان و آسیای جنوب شرقی گریخته اند.

در سفرنامه های دریانوردان پارسی مانند سلیمان سیرافی و عبهره ی کرمانی و با بشاد فسائی و دادویه و تبرویه پارسی و امثال آنها به تفصیل از سفر دریانوردان پارسی به چین و سوماترا و جاوه و اندونزی و مادگاسکار تا سیام و کره و ژاپن سخن رفته است. بی شک کئودار جین خود یک شاهزاده ی ساسانی بوده است که از تیسفون به سواحل و جزایر خلیج فارس رفته و از آنجا از بندر سیراف به ژاپن سفر کرده است. نام کئودار جین یک نام ساسانی است (کنو) همان (کی) است مانند کیکاوس، کیخسرو، کیقباد و دارا یک نام پهلوی ساسانی است مانند دارای اول و دارای سوم و (جین) همان (جی در زبان سانسکریت است مانند گاندی جی و اردشیرجی و سهراب جی و امثال ان که تا به امروز هم در بین پارسیان هند رواج دارد به معنای مرد بزرگ و مقدس و گرامی.

اما نام شهر (نارا)ی ژاپن و معبد بزرگ آن که محل نصب مجسمه ی بزرگ بودا است نیز حکایتی از پیوستگی با نام های اعلام جغرافیایی دریای پارس دارد، در کتاب حدود العالم من المشرق المغرب که قدیمترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی است و به سال ۳۷۲ هجری نوشته شده است امده است: «سخن اندر جزیره ها… همم جزیره لافت است و اندر و شهری خرم است، او را لافت خوانند و اندرو کشت در بندر است و نعمت بسیار و آبهای خوش و از همه جهان به بازرگانی به آنجا روند و این جزیره برابر پارس است (جزیره قشم امروز). یازدهم جزیره ناره است و خط استواست و میانه ی آبادانی جهان طول آن از مشرق تا مغرب نود درجه است و زیجها و رصدها رد کواکب سیار و ثابتاب بدین جزیره راست کرده اند،اندر زیجه قدیم و این جزیره را «استواللیل و النهار» خوانند. این جزیره ی ناره که در دریای پارس واقع بوده و مرکز رصد ستارگان ثابت و سیار بوده و در دل ایرانشهر یعنی مرکز هفت اقلیم جهان قرار داشته است، بی شک آنچنان آبادان و مرکز تمدن و دانش جهانی بوده است که آن را مرکز «استوائلیل و النهاره می خوانده اند مانند گرینویچ قرن اخیر در انگلستان.

آیا نمی توان اندیشید که شاهزاده ی ساسانی کئودار جین در قرن ششم میلادی به هنگام شکست دولت ساسانی از راه همین – جزیرهی ناره و از بندر سیراف به ژاپون رفته باشد و مجسمه ی عظیم بودا را در این نقطه از ژاپون ساخته باشد و آن شهر یا محل یا نقطه را بیاد وطن مالوف خود و جزیره ی آبادان و مرکز استواللیل و النهار وطن خود ناره نامیده باشد که در زبان ژاپنی ناره تبدیل به نارا شده باشد؟ اما مسافرت از خلیج فارسی به چین و ژاپن جز از بندر سیراف از مبدا دیگری در خلیج فارس صورت نمی گرفته و در متون و در سفرنامه های دریانوردان و گزارشات چینی و هندی و فارسی و عربی، مبداء دیگری ثبت نشده است. حتی دریانوردان بندر کنگی و هرموزی و بصری نیز از بندر کنگ و بندر بصره و هرموز به سیراف آمده و از سیراف راهی دریاهای دور دست شده اند.

دو قطعه پارچه ی ابریشمی زربافت ساسانی که اکنون در موزه ژاپن با احترامی هر چه تمام تر نگهداری می شوند و نوشته اند که برای تدفین جسد بزرگی به کار می رفته است از راه همین سیراف به ژاپن رسیده است. سیراف بیش و پیش از کیش و هرموز و عمان و یمن واسطه انتقال گسترش و فرهنگ و ادب ایرانی و زبان فارسی به دور دست های جهان آسیا و آفریقا بوده است. اکنون محقق شده است که پایتخت سیام شهر ناو یا شهر نومی نامیده اند که امروزه آن را پایتخت پادشاهی (آیوتایا) می شناسند. این شهر را ایرانیان ساختهاند و این نام را ایرانیان بدان شهر داده اند و گروه زیادی از ایرانیان در آن ساکن بوده اند و از همین بندر سیراف بادبان برافراشته و به سیام رفته اند. محمد ربیع بن محمد ابراهیم نویسنده کتاب «سفینه ی سلیمانی» از سیراف بالدین شهر و این کشور آیوتایا که امروز تایلند نامیده می شود سفر کرده است.

ا(آیوتایا) در نزدیکی بانکوک امروزین بوده و نام آن در کتاب سفینه ی سلیمانی شهر نو ذکر شده است.

در کتاب (صفینه سلیمانی ) از عده ای از ایرانیان سرشناس مسلمان که در شهر نوسیام یعنی (آیوتایا)بوده اند و در کتب اروپایی بنام (مور)یعنی مسلمان خوانده شده اند نام برده شده که دارای مناصب وزارت و فرماندهی قشون و ریاست تشریفات دربار پادشاهی و مشاغل بزرگ تجاری بوده اند مانند شیخ احمد قمی وزیر دارایی سیام و فرزندانش که بودایی شده اند و آقا محمد استرآبادی و حاجی سلیم مازندرانی و محمد صادق ذوالفقار و یوزباشی گرگانی و سربازان استرآبادی و پزشکی از مردم گیلان و شاعری ایرانی بنام (ماجرا) و امثال آنان که در سیام اقامت داشته اند.

سیراف شهری ثروتمند بوده و نوشته اند که سومین شهر فارس از نظر وسعت و اولین شهر فارس از نظر ثروت بوده است و سرمایه های هنگفت در دست بازرگانان سیرافی بوده که تجارت با هند و چین و آسیای جنوب شرفی را در دست داشته اند. استخری از ثروتی به حدود ۶۰ میلیون دینارزر در سیراف خبر میدهد. رامشت سیرافی مرد بازرگان توانگری که در قرن هشتم هجری در سیراف میزیسته ثروتمندترین مرد روزگار خویش قلمداد شده است. و به قول ابن حوقل در صورت الارض منشی او که مدت بیست سال در چین اقامت داشته چون به سیراف بازگشته است کالاهای که نیم میلیون دینار ارزش داشته با خود به سیراف آورده است.

از اینجا میتوان حدس زد انچه خود را مشت به همراه اورده بود چه انداز هنگفت بوده است. نوشته اند که در کعبه حوض نقره بود که مردمان در او وضو می ساختند… رامشست هزینه تبدیل حوض نقره به حوض طلا پرداخت کرد و پارچه ی گرانبهای چینی را به مبلغ هیجده هزار دینار خرید و به خانه کعبه هدیه کرد. رامشست که نامش فارسی است مسلماً ایرانی مسلمان بوده که خاندانش زرتشتی بوده اند و خود مسلمان و از مردم سیراف بوده است و بی شک خود و اعضاء تجارتخانه و کشتیرانی ها، کشتیهایش واسطه انتقال فرهنگ و ادب و هنر ایرانی به همراه کالاهای تجاری به آسیای جنوب شرقی و چین و ممالک اطراف دریای زرد بوده اند.

قابل دقت است که کلمه بودا نیز لغتی فارسی است از مصدر بودن که در لغت سنسکریت آن هم ریشه مصدر بودن فارسی باقی است به صورت (بودایستاوا) و در کتاب تاریخ ملل شرق و یونان تألیف آلبر ماله آمده است: «تمدن هند را از مدنیت چین تازه تر دانسته اند. بانی این تمدن مردم سفیدپوست نژاد آرین بوده اند که بااهالی ایران قرابت داشته اند که گویا در حدود سال ۰ ۱۰ ۱ قبل از میلاد برخی از به هندوستان سرازیر شده اند. در قرون پنجم و ششم قبل از میلاد یعنی در زمانی که مردم ایران در مشرق زمین فرمانروایی داشته اند (ساکیو مونی) شاهزاده هندی که شهرت یافت مذهبی اورد که در شرق اقصی رواجی کامل دارد و بر سایر مذاهب پیشی گرفته است.

سرکار خانم دکتر بدرالزمان قریب از بودای سغدی در کتاب (روایتی از تولد بودا)، خبر داده سغدگوشه ای از ایران کهن بوده است تاجیکستان امروز آیا نمی توان اندیشید که این شاهزاده ساکیویونی بودا یا اجدادش یا خاندانش از همین سیراف یعنی بندر مبدا سفر از خلیج فارس را شناخته شده کرانه های شبه قاره هند به هند رفته باشد؟ به این نکته توجه کنیم که ارتباط ساسانیان با بودایی ها و مذاهب بودایی و نشانه های بسیار در متون به جای گذاشته است از جمله آنکه میدانیم پیروز ساسانی پادشاه ساسانی شرق ایران تا بدخشان و دامنه جبال پامیر (کوشانشاه) به احتمال خود به مذهب بودایی گرویده و مادرش ملکهی ساسانی شرق ایران با نام ابال شبنان بان بشن یعنی ملکه ها و پرستنده ی بودا نامیده شده است. سکه ای در موهنجو دارو یافت شده است که جمله ی بان شینان بان بشن و تصویر ملکه مادر پیروز سامانی بر آن حک شده است بان یعنی مرد مقدس بودایی (برهمن) امروزه هم بانها مقدسین بر همایی هستند.

در منطقه ی فرمانروایی پیروز و مادرش یعنی بلوچستان و افغانستان و ترکستان و خراسان و ماورا مذهب بودایی رواج و جذابیت داشته و در بدخشان معبد بودایی با مجسمه ی بودا ساخته شده بود و خنگ بت و سرخ بت نامیده می شد که اخیراً با ستمگری گروه قشری مسلمان ویران شد. ارتباط اوستای زرتشتی بخصوص اوستای دوره ی ساسانی با ریگ ودای سنسکریت هندی خود دلیل دیگری بر ارتباط زرتشتی و بودایی و ساسانیان و هندیان می باشد. کنوداراجینی شاهزاده ی ساسانی شاید بر مذاهب بودایی بوده و سنگ مرمر ایرانی و پارچه های زربفت مخصوص تکفین را با خود به ژاپون برده و مجسمه ی بزرگ بودا را در شهر نارای ژاپن ساخته و خود مورد تقدیس بودائیان بوده به طوری که او را جد اعلای امپراطوران و سلسله ی سلطنتی ژاپن نامیده اند. چنانکه بودایستا و یعنی بودا نیز شاهزاده هندی و مردی مفدس و پیامبر گونه بوده است. هم هندیان  و هم ژاپنیها و هم ایرانیان دین و پادشاهی را مانند دو بال یک مرغ می دانسته اند که 

امور جهان را باید پادشاهی و دینداری اداره کنند. همه ابن عناصر فرهنگی اعم از هنر و ادب و زبان فارسی و فلسفه و اندیشه ایرانی از بندر سیراف کهن به دور دستای جهان  آبادان کهن راه یافته است.

اما دانشمندان سیرافیا

۱ – مجدالدین ابو ابراهیم، اسماعیلی بن یحیی سیرافی نوه قاضی مجدالدین سیرافی: بزرگترین ناصی معروف فارس بوده و از اجله علما و دانشمندان بنام که اغلب مراجع شرح حال و ماثر وی را به تفصیل ذکر کرده اند و صاحب تصنیفات بسیاری است و معاصر شاه شیخ ابواسحق اینجو و حافظ در قطعه معروف (به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحق) به او اشاره کرده و میگوید: «دگر مربی اسلام شیخ مجدالدین که قاضیئی به از او اسمان ندارد یاد» سیاح معروف ابن بطوطه در عهد وی به شیراز رفته و شرحی دال بر عظمت مقام و فضائل وی نکاشته است. در طبقات سبکی شرح حال جامعی از وی ضبط شده است. از مصنفات اوست: کتاب المختصر فی الاصول لابن حاجب الففه الکبیر – الزبده فی التصوف – کتاب الرکنیه – صاحب شدالازار رسائل و خطب وی را از هزار متجاوز دانسته ولادت او در سال ۶۷۰ هجری و فوتش در ۷۵۶ و در جوار پدر و جدش در شیراز دفن شده است.

۲- رکن الدین یحیی بن اسماعیل سیرافی، پسر قاضی مجدالدین – او نیز قاضی بوده و سعدی در قصیده ای به مطلب:

 بسا نفس خردمندان که در بند هوا افتد                                          در آن صورت که عشق آید خرمندی کجا ماند       

 او را ستوده و در سال ۷۰۷ در شیراز وفات یافته و در شیراز مدفون است. 

۳- قاضی مجدالدین بن اسماعیل بن نیکروز بن فضل الله بن ربیع سیرافی یا مجدالدین بن نیکروز بن زیاد بن بهار سیرافی: از اعظم علما، عصر خود بوده که از محضر درس وی علماء زیادی برخواسته اند و در ۶۶۶ هجری فوت نموده است.

۴ – امام الدین عبدالرحمن بن عبداللطیف بن مذکور سیرافی فالی: دانشمندی بزرگ و در شام پر آوازه بوده برخی از تألیفات او است؛ مفتاح الآمال فی اصلاح الاعمال – التحفه الحسینه فی فوائد السنیه – اضائه الشمس فی النهی مسن اضاعه الصلات الخمس – منظومه الکافیه فی النحو – وفات وی در اواخر قرن هشتم هجری است.

ه. عمادالدین عبدالکریم بن عبداللطیف بن مذکور بن حامد بن اسحق فالی سیرافی: در ۷۷۲ هجری به حجاز و شامات رفته و در اغلب مدارس مهمه ی بغداد و مصر و شامات و شیراز تدریس کرده و مونصب قضاوت داشته و صاحب تالیفات است و از جمله: تلخیص الاذکار و تلخیص سلاح المؤمن – المقدمه فی الاعراب.

۶ – قطب الدین محمد بن ابی الخیر سیرافی فرزند صفی الدین از علمای بزرگ صاحب تألیفات است از جمله: التقریب فی التفسیر – توضیح الحاوی شرح توضیح – شرح اللباب و الاعراب شرح قصیده ی عمیده الملک افرزی – وفات وی در ۷۲۱ هجری بود است.

 ۷- عمید الدین ابونصر جهشیار بن ابی شجاع بن حسین بن فرخان انصاری الزری فالی سیرافی: وزیر معروف اتابک زنگی (۵۹۴) از فضلای بسیار معروف خطه ی فارسی بوده که تا امروز بین دانشمندان و ادباء جهان اسلامی شهرت دارد. قصیده ی او عمیدیه یا اشکنوانیه بسیار معروف است و مکرر به چاپ رسیده است. مکاتبات او با امام فخرالدین رازی مورد توجه اهل نظر است. پس از اتابک سعد زنگی جانشین او ابوبکر سعد او را به زندان انداخته و در سال ۶۳۴ او را به قتل رسانیده است.

۸- ابو سعید حسن بن عبدالله بن مرزبان سیرافی: بسیار بزرگ منش بوده، از تدریس و قضاوت اجرنی نمیگرفته و برای تأمین معاش خود به حسن خطی که داشته هر روز قبل از حضور در مجلس درس یا قضاوت ده برگ قرآن به اجرات ده درهم برای تأمین معاش خود می نوشته است. عالم علوم نجومی بوده و شاگردانی در این علوم داشته است. کتاب اخبار النحویین البصریین کتاب شرح سیبویه – کتاب شرح منصوره ابن دمرید – کتاب الاقناع فی النحو از تألیفات اوست. پسر وی ابو سعید کتاب شواهد کتاب سیبویه – کتاب صفت الشعرالبلاغه – کتاب المدخل کتاب سیبویه -کتاب جزیره العرب – کتاب اسماء جبال التهامه و سکان ها که پدرش ناتمام گذاشته مورد را تکمیل کرده است. پدر وی زردشتی بود که پس از اسلام آوردن پسرش ابور سعید حسن بنام عبدالله بن مرزبان نامیده شده است.

شرح احوال ” کتب مهمه رجال آورده شده است. یاقوت در معجم الادباء در چهل صفحه شرح حال او را ضبط کرده است. وفاتش در ۸۴ سالگی و در ۶۳۸ هجری در بغداد دفن شده است.

نام راویان حد بث با پسوند سیرافی، فالی، فالی سیرافی در کتب رجال بر اساس به فراوانی ذکر شده است مانند حماد بن حسین الفقیه سیرافی و امثال آن. از جرم که روستا و بندری کوچک نزدیک به سیراف و در مغرب سیراف قدیم واقع بوده است نیز دانشمندان مشهوری برخاسته اند مانند ابواسحق ابراهیم بن عبدااله بن نجیرمی و یوسف بن یعقوب بن خرزاد نجیرمی و بهزاد بن یعقوب بن فرزاد نجیرمی و ابوسعید حسن بن احمد بن یوسف نجیر می که در بصره و مصر می زیسته اند و دران دیار فوت نموده اند.

سیراف و فال دو بلوک وسیع و همسایه و متصل بوده اند که در کرانه ی خلیج فارسی خطه ساحلی ایراهستان قدیم یعنی لارستان کنونی را تشکیل می داده اند که در امتداد کوه های جم و ریز که اکنون در شمال بنادر کنگان و طاهری واقع است قرار داشته و ناحیه و راوی و بیخه جات تراکمه و زنگنه و الامرودشت و گله دار و شهرستانهای لار و لامرد و فال و اسیر در آن واقع بودهاند. من در سال ۱۳۴۵ شمسی در کنار مسجد کهنه سیراف در عمق چند متری سنگ قبری کهنه با کتیبه همویه دیدم و از آن عکس گرفتم. پیش از من موریس پزار عضو هیات باستان شناسی فرانسوی شوش در ریشهر بوشهر سنگ قبری با کتیبه محمویه دیده و ثبت کرده است. نباید این دو نام را یکی دانست یعنی محمویه ریشهری و حمویه ی سیرافی یکی نیستند و نکته ی قابل توجه دیگر آنست که سی بویه و مشکویه درست است نه سیبویه و مسکویه، مشکویه یعنی دارنده مشکو و سیبویه یعنی دارند بوی سیب چنانکه در نام عده ی زیادی از علمای سیرافی کنیه ی ابوالطیب آمده یعنی دارنده بوی خوش همچون شیرویه، دادویه، فضلویه، حنویه، کاکویه، و ،امثال آن.

ثبت نام شمار بسیاری از دانشمندان و مؤلفین سیرافی در متون بی گمان حکایت از سابقه ی بسیار قدیم رشد فرهنگ و علم و ادب در سیراف دارد و یادآور این نکته است که از دیرباز، پیش از اسلام و پس از ان تا قرون ۷ و ۸ هجری دانشمندان و نویسندگانی در سیراف بدنیا آمده و یا در آنجا سکونت داشسته اند. افلاطون از دریانوردان سیرافی یاد می کند. ابن بطوطه شعر سعدی را از رامشگران چینی در چین به زبان فارسی شنیده هم حافظ گفته است:

شکر شکن شوند همه طوطیان هند                                                       زین قند پارسی که به بنگاله میرود

این قند پارسی بوسیله ی دریانوردان سیرافی به دور دست های چین و ماچین دریاهای دور دست ژاپن و اندونزی و جاوه و سوماترا و شبه قاره هند و اسیای جنوبی شرقی میرفته و آثار دانشمندان ایرانی را به دنیای دور دست  می رسانیده است سفرنامه سلیمان سیرافی دایره المعارف بزرگی از اطلاع و ارتباط متقابل فرهنگ و ادب ایرانی به چین است که دست کم حدود هزار سال قدمت و صیرورت متقابل و مستمر در دریای پارس تا دریای چین را می نمایاند.

راستی را همان ای سیراف، ای سیراف کهنسار کهنسال، ای مرز بزرگمهر خلیج فارس هان و هان و ای خلیج فارس، ای آبهای نیلگون آتش درون آتش نشان، اتش گداز اتشفشان، ای خلیج فارس پر ماجرا پر داستان مظلوم لایزال.

مسجد و مدرسه و دیر و خرابات و کنشت                           همه جا گشتم و دیدم که هیاهوی تو بود

 

مآخذ و منابع

۱ – لارستان کهن و فرهنگ لارستانی – احمد اقتداری – چاپ دوم – تهران.
۲ – مجله بخارا شماره ۳۹ و ۴۰ چاپ تهران مقاله دکتر هاشم رجبزاده.
۳ – تشرف به مکه از راه چین و ژاپون – هدایت – چاپ تهران. اقتداری – چاپ انجمن آثار فرهنگی – تهران.
۵ – حدودالعالم من المشرق الی المغرب – تصحیح دکتر منوچهر ستوده – چاپ تهران.
• • ۶ – فصلنامه تاریخ روایط خارجی – مرکز اسناد وزارت امور خارجه – سال ششم شماره ۲۲ چاپ تهران.
۷- تاریخ ملل شرق و یونان – آلبر ماله – ترجمه عبدالحسین هژیر – چاپ تهران.
۸ – جغرافیای تاریخی ایران – بار تولد – ترجمه ی همایون صنعتی زاده – چاپ تهران.
۹- سفینهٔ ی سلیمانی محمد ربیع ابن محمد ابراهیم – چاپ دانش گاه تهران.
۱۰ – تاریخ ساسانیان – کریستنسن – بنگاه ترجمه و نشر کتاب – تهران.

علی اکبر

مجله سیراف از سال 96 فعالیت خود را آغاز کرده است،تمام تلاشم انتشار محتوای سالم و منحصر بفرد مورد نیاز کاربران با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. 09900995320

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا