سفرنامه دوره اکوتوریسم بندرعباس
بنا به دعوت اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان بوشهر به دومین دوره توانمندسازی تشکلهای شش استان (اصفهان،بوشهر،کهکیلویه و بویر احمد،فارس،چهارمحال بختیاری و هرمزگان)به بندرعباس راهی شدیم.در روز اول با هماهنگی خانم تل قند رابطت شکلهای استان به جزیره زیبای قشم رفتیم و با توجه به محدودیت زمان ساعاتی در این جزیره و در مناطق لافت و قشم و درگهان پرسه زدیم و در این جزیره طبق قرار قبلی با خانم یوسفیان (رابط تشکلهای اصفهان) و آقای امیر حسینی(رابط تشکلهای کهکیلویه و بویر احمد) دیدار داشتیم..شب به هتل آتیلار بندرعباس رسیدیم و خود را برای دوره فردا آماده کردیم.
پس از صرف صبحانه به سالن برگزاری مراسم در طبقه دهم هتل رفتیم.مراسم با حضور مدیر کل دفتر امور اجتماعی استانداری(دکتر اخلاقی پور)،مدیرکل دفتر امور مجامع و تشکلهای مردم نهاد سازمان میراث فرهنگی کشور(اله بداشتی)و مدیرکل میراث فرهنگی هرمزگان(ضیایی)آغاز شد و پس از صحبتهای این بزرگواران،خانم دکتر پیراسته از کارشناسان اکوتوریسم و بوم طبیعت گردی رشته سخن را به دست گرفت و پس از صرف ناهار جلسه ادامه پیدا کرد و تشکلها از مشکلات،موانع،عملکردها و ارتباط با سازمانها و ادارات ،تجربیات خود را بیان کردند.
در پایان عکسی دسته جمعی گرفته شد و در ادامه برنامه ساعت پنج عصر به موزه محیط زیست بندرعباس رفتیم و کارشناسان از کوچکترین پستاندار(نوعی مورچه خوار) تا وال دریایی و از خرس جنوب گفتند و چقد زیباست این طبیعت حیات وحش جنوب کشور به هتل برگشتیم،هر چند منزل یکی از دوستان دعوت بودم ولی دوست داشتم پس از۲۵ سال دوباره بازار قدیم بندرعباس را ببینم. نوستالژی خاطرات زنده شد و به عنوان سوغات یه چیزایی خرید کردیم.صبح به هتل برگشتیم تا با دوستان به جزیره هرمز برویم.به اسکله شهید حقانی رسیدیم ولیدر دریایی اداره بندر درباره دریانوردی و جاذبه های دریا و نوع وسایل صید قدیم بر اطلاعاتمون جافزودند.
سوار بر کشتی تندر و با تهیه سبدی ازگل برای گلریزان خلیج فارس به پاس ارواح پاک شهدای کشتی سانچی..اولین بار بود که به جزیره هرمز میرفتم و همیشه فرش رنگ خاکی هرمز با شهرت جهانی در ذهنم تداعی زیبایی های طبیعی و خدادادی رامی داد. از کشتی که پیاده شدیم چند گردشگر چینی برا رفتن به بندر با یه ناخدای قایق برا بیست هزار تومن چونه میزدند. با وساطت مقداری از مشکلشون حل کردم و از تاریخ سیراف و ارتباط تجاری چین و سیراف در قرون اواخر ساسانی و اوایل اسلام گفتم و تعجب آنان را برانگیختم.سه چرخه های موتوری با نصب سیستم صوتی وسایه بان براگردشگران جذابیت خاصی داشت ولی دوستان موسسه مشق آفرینش با تهیه دو دستگاه مینی بوس ما را به سوی دره رنگین کمان رهنمون کردند. در این مکان علاوه برخاک های رنگی،رنگی دیگر از خدا دیدم.
سعیدضروری که باتوجه به معلولیت وویلچری بودن ،باپاراگلایدرپروازمیکندوهمچنین غواصی وتورگردانی هیجانی برای معلولین.چنددستفروش خانم بالباسهای محلی و باپهن کردن بساط صنایع صدفی وشیشه های خاک هرمزسعی داشتنداجناس خودرابفروش برسانندودوست داشتم به این صنعت کمکی کرده باشم ومقدارقابل قبولی ازآنهاخریداری کردیم وبه سبب نداشتن کارتخوان ،پول آنرادرشهربه راننده مینی بوس تحویل دادم.ازسایت تندیس که خواستیم بازدیدکنیم به دلیل صعب العبوربودن کناربوفه ای سنتی ایستادیم .با کریس گردشگرهیچ هایکرآلمانی گپ زدیم وقول داددوسال دیگه به سیراف بیاد.هرچندشبی رادرعسلویه گذرانده بود.مهمان نوازی وخونگرمی ایرانیابراش جالب بود.باخداحافظی مسیررابه سمت معدن خاک سرخ وناهارادامه دادیم.به شهرهرمزرسیدیم.
در خانه ای محلی و با غذاهای سنتی ماهی و میگو و قلیه از گروه پذیرایی کردند و سپس به سمت اسکله حرکت کردیم. حدود پنج عصر به بندر رسیدیم. با دوستان و همراهان خصوصا خانم عاشوری (رابط تشکلهای هرمزگان)خانم خادمی و رضاپور ..و لیدر خوب گروه جناب موسی پور(در این سفر بسیار به من کمک کرد)خداحافظی کردیم و به سمت بندر تاریخی کنگ حرکت کردیم. در مسیر با دوست خوبم اقای زارعی مدیر خانه بو مگردی یونسی بندر کنگ در تماس بودم و با گرفتن نشانی به کنگ رسیدیم و با استقبال ایشان مواجه و وارد ساختمان شدیم.زندگی سنتی و خاطرات زیستن و اشیای قدیمی انتخاب را به ما داد که در ایوان ساختمان بشینیم.
دوستانی هنرمندومستندسازازمنطقه وباتحصیل دربوشهر،باچنددوست مشترک داشتن صحبتهای خوبی ردوبدل کردیم.اقای دیویدوایت ازاساتیدزبان انگلیسی ومترجم دانشگاه اتریش بعدازخداحافظی آن دوهنرمندبه جمع مااضافه شد.درباره تاریخ سیراف وخلیج فارس وایران صحبت کردیم وقول دادبرای هفتمین بارکه به ایران می آیدبه بندرسیراف سفرکند.ازدکتردیویدومیزبان عزیزوهمسربزرگوارش خداحافظی وحرکت رابه شهرتاریخی سیراف ادامه دادیم..بامدادپنجشنبه پس ازسه روزسفری زیباوبیادماندنی وبادوستانی جدیدازفرهنگهای مختلف به بندرافسانه ای خلیج فارس رسیدیم….
