توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.

دانلود رمان بی وفام pdf

دانلود رمان بی وفام pdf

دانلود رمان بی وفام

دانلود رمان بی وفام pdf از مهدیه شکری با لینک مستقیم

برای اندروید و کامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان مهدیه شکری میباشد

        موضوع رمان: عاشقانه

     خلاصه رمان بی وفام

گریختم که تنها باشم. مجالی داشته باشم که خودم را پیدا کنم. خودم بسازم…خودم باشم.

از این تکلیف هایی که تعیین می شد و دست و پایم را غل و زنجیر می کرد، آزاد شدم.

خشت به خشت رویاهایم را بالا بردم و حاالا

حالا همان است که باید می شد اما زمین جوری چرخید و سرنوشت

طوری رقم خورد که فقط یک چیز می خواهم…

”دل سوزاندن!“

آتش زدن تمام کسانی که دوباره و دوباره غل و زنجیرهای مزخرفشان را از صندوقچه ای پوسیده بیرون کشیده اند.

همراه با فرستادن فحشی دستهایم لبه های پالتوی کوتاه را کنار زد و در جیبم فرو رفت.

راهروی عریض و طویل را بین آنهمه سر و صدای تمام نشدنی طی کردم تا به همان جایی که آدرس داده اند، برسم.

به دیواره شیشه ای نزدیک شدم و نگاهی به ساعت مچی ام انداختم.

با دیدن شادی اکثر آدمهای پشت شیشه ناخوداگاه زمزمه کردم:

یه کاری می کنم همتون به غلط کردن بیفتید!

-با من هستید؟

با شنیدن صدای نازک دخترانه ای سرم را با تعجب چرخاندم و از کنار شانه ام نگاهی به سرتا پایش کردم.

در این برف و سرما یک تاپ با یقه ی باز زیر پالتویی کوتاه پوشیده است. شالی که بود و نبودش هیچ فرقی به حال

خودش ندارد ولی برای بقیه چرا! هستند کسانی که دیدن این مناظر تحریک کننده را دوست دارند.

فاصله َق َدم با دختر طوری بود که خط سینه اش واضح جلوی چشمانم قر ار داشت.

سرم را چرخاندم و بی تفاوت گفتم: »

 

دکمه بازگشت به بالا