توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.

دانلود رمان سرباز انتقام pdf

دانلود رمان سرباز انتقام pdf

دانلود رمان سرباز انتقام
دانلود رمان سرباز انتقام pdf

دانلود رمان سرباز انتقام pdf از فاطمه عیسی زاده (مهتا) با لینک مستقیم

برای اندروید و کامپیوتر و PDF

          نویسنده این رمان فاطمه عیسی زاده (مهتا) میباشد

        موضوع رمان: عاشقانه/طنز/پلیسی

     خلاصه رمان سرباز انتقام

در صورت نداشتن رمز دوم و پرداخت از طریق کارت به کارت از واتس آپ یا تلگرام پیام بدهید.

درخواست کتاب از طریق واتس آپ کلیک کنید

تابان داستان که دختر سختکوش و سرزبون داری هست، به خاطر داشتن رفاه بیشتر

به سختی دنبال کار می گرده؛ غافل از اتفاق ها و اشتباه هایی که پشت پرده رخ داد.

رهام، سرگرد پلیسه و شخص ارزشمندی رو توی آخرین عملیاتش از دست داده؛

خواستار اطلاعات خانواده اون خلافکار می شه تا شاید با انتقام از آتش درونش کاسته بشه.

دختر شاد و سرزنده قصه بعد از تلاش چند ماه برای پیدا کردن کار که همه جا

بخاطر شخصیت گستاخی که داره ردش می کنن، با یه قرار داد عجیب و غریب

داخل یه کافیشاپ مشغول به کار می شه.

همه چیز می خواد به حالت عادی خودش برگرده که بخاطر بدهی کلان پدر به بانک،

خونشون رو برای مزایده می ذارن و صاحبکار تابان اون خونه رو می خره!!

این همخونگی تازه شروع یک ماجرای طنز و دردسر ساز هستش که…

بنر سایت

در صورت مشکل در دانلود و یا درخواست کتاب و مقاله پیام بدهید.

در صورت ناراضی بودن از کتاب و خرید، در واتس اپ به ما اطلاع بدهید تا مشکل را برطرف و مبلغ عودت داده شود.

در صورتی که شما مالک هر یک از کتب داخل سایت هستید، پس از اطلاع به ما لینک دانلود حذف خواهد شد، ضمناً منبع اکثر کتب سایت های دیگر هستند و ما هیچگونه مسئولیتی در قبال محتوای کتاب ها نمی پذیریم.

دانلود کتاب چگونه عشق خود را پیدا کنیم؟ pdf دانلود کتاب مجربات روحانی pdf دانلود کتاب مجربات روحانی pdf

دانلود کتاب مجربات روحانی pdf

قسمت اول رمان سرباز انتقام

توی اتوبوس در حال انفجار از مسافر نشسته بودم و با گوشه ی پایینی مقنه ی مشکی

ام تند – تند خودم را باد می زدم. چشمم به در عقب اتوبوس مانده بود و تخمین می

زدم این در چقدر دیگر تحمل می کند! هر آن احتمال می دادم در باز و زن های جیغ

جیغوی چسبیده به آن روی زمین املت شوند.

توی سرم فکرهایم را باال و پایین کردم تا یک داستان واقعی پیدا کنم که وقتی به خانه

رسیدم، برای مامان تعریف کنم. چیز خاصی برای تعریف کردن نداشتم، خودم را به

بیخیالی زدم. به دروغ در نگاه اول اعتقاد عجیبی داشتم! )یعنی اصلا تا…

 

دکمه بازگشت به بالا