حکمت موجود در شکل مغز و سر انسان از زبان امام صادق علیه السلام
در روایات معصومین تحلیل های جالب و دقیقی از آناتومی بدن انسان وجود دارد. یکی از این روایات پاسخ امام صادق درباره حکمت مغز و دلیل چندلایه بودن آن به یک طبیب است.
تاریخچه آناتومی در اسلام و جهان
در هر صورت بیان این گونه مطالب آن هم در زمانی که نه میکروسکوپ و نه امکانات امروزی وجود داشت و همچنین به گونهای بیان شود که هم مردم آن زمان متوجه شوند و هم برای آیندگان قابل درک باشد، خود نشان از علوم بیپایان اهل بیت علیهم السلام دارد.
آناتومی چیست؟
در بیان آناتومی گفته میشود که مطالعه ساختار بدن انسان است. البته بیشتر آناتومیستها این را قبول ندارند چرا که آنان بیان میکنند این تعریف بدون در نظر گرفتن اعمال مربوط به قسمتهای مختلف بدن است؛ بنابراین معنی دقیق آناتومی عبارتست از مطالعه ساختمان بدن و ربط آن به اعمال قسمتهای مختلف آن ساختمان. در بررسی آناتومی، چنانچه بررسی با چشم غیر مسلح صورت گیرد آن را کالبدشناسی درشتبین (macroanatomy) گویند. اگر با کمک میکروسکوپ انجام گیرد، آن را کالبدشناسی ریزبین (microanatomy) یا بافتشناسی (histology) گویند. بالاخره شناسایی بدن انسان در دوره جنینی، جنین شناسی یا رویان شناسی embryology نامیده میشود. ولی واژه آناتومی یا کالبدشناسی، در زبان فارسی، بیشتر بیان کننده همان ماکروآناتومی است. بررسی عملی بدن انسان که روی جسد انجام میگیرد، کالبد شکافی یا تشریح خوانده میشود.
نمونهای از روایات معصومین درباره آناتومی
پاسخ جالب امام صادق (ع) درباره حکمت مغز و چندلایه بودن آن:
امام صادق (ع) به طبیبی فرومانده از پاسخ به این پرسش امام که: «چرا کاسه سر از چند استخوان و لایه تشکیل میشود؟» فرمودند:
«.. کَانَ فِی الرَّأْسِ شُئُونٌ لِأَنَّهُ الْمُجَوَّفُ إِذَا کَانَ بِلَا فَصْلٍ أَسْرَعَ إِلَیْهِ الصُّدَاعُ فَإِذَا جُعِلَ ذَا فُصُولٍ کَانَ الصُّدَاعُ مِنْهُ أَبْعَد.» (۲)
کاسه سر از چند استخوان و لایه تشکیل شده است، چون هر چیز درون تهی اگر یکپارچه باشد، شکستن، زودتر به سراغش میآید و، چون چند تکه قرار داده شود شکستگی از آن دور است. (۳)
همچنین امام صادق علیه السلام خطاب به مفضل بن عمر میفرمایند:
«وَ لَوْ رَأَیْتَ الدِّمَاغَ إِذَا کُشِفَ عَنْهُ لَرَأَیْتَهُ قَدْ لُفَّ بِحُجُبٍ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ؛ لِتَصُونَهُ مِنَ الْأَعْرَاضِ وَ تُمْسِکَهُ فَلَا یَضْطَرِبَ، وَ لَرَأَیْتَ عَلَیْهِ الْجُمْجُمَةَ بِمَنْزِلَةِ الْبَیْضَةِ؛ کَیْمَا یَفُتُّهُ هَدُّ الصَّدْمَةِ وَ الصَّکَّةِ الَّتِی رُبَّمَا وَقَعَتْ فِی الرَّأْسِ، ثُمَّ قَدْ جُلِّلَتِ الْجُمْجُمَةُ بِالشَّعْرِ حَتَّى صَارَتْ بِمَنْزِلَةِ الْفَرْوِ لِلرَّأْسِ تَسْتُرُهُ مِنْ شِدَّةِ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ؛ فَمَنْ حَصَّنَ الدِّمَاغَ هَذَا التَّحْصِینَ إِلَّا الَّذِی خَلَقَهُ وَ جَعَلَهُ یَنْبُوعَ الْحِسِّ وَ الْمُسْتَحِقَّ لِلْحِیطَةِ وَ الصِّیَانَةِ لِعُلُوِّ مَنْزِلَتِهِ مِنَ الْبَدَنِ وَ ارْتِفَاعِ دَرَجَتِهِ وَ خَطِرِ مَرْتَبَتِهِ؟ …ذفَکِّرْ یَا مُفَضَّلُ، لِمَ صَارَ الْمُخُ الرَّقِیقُ مُحَصَّناً فِی أَنَابِیبِ الْعِظَامِ هَلْ ذَلِکَ إِلَّا لِیَحْفَظَهُ وَ یَصُونَهُ …» (۴)
اگر جمجمه باز میشد و میتوانستی مغز را ببینی، میدیدی که به حجابهایی (لایه هایی) که روی همدیگر قرار گرفته اند، در میان گرفته شده است تا هم آن را از عارضهها مصون بدارد، و هم آن را استوار نگه دارد، تا بدان لرزش راه نیابد؛ و میدیدی که جمجمه به سان کلاه خودی بر آن قرار گرفته است تا آن را از اثر ضربههای سختی که ممکن است به سر برسد، حفظ کند.
سپس تاجی از مو بر روی جمجمه پوشانده شده و این پوشش همانند پوستینی برای سر است که آن را از شدت سرما و گرما نگه میدارد. پس چه کسی مغز را در چنین دِژی جای داده است، مگر همو که آن را آفرید و سرچشمه احساس ساخت و به واسطه منزلت والایی که در بدن دارد و نیز به واسطه مرتبه بلند و جایگاه بر جسته اش آن را سزامند این همه حفظ و مراقبت دانست. ای مفضل، نیک بیندیش که چرا مغز که جسمی رقیق است، در لابه لای استخوانها حصار یافته است. آیا جز برای این است که از آن، حفاظت کند و آن را مصون بدارد؟ (۵)
پی نوشت و توضیحات:
۲. خصال، ص. ۱۲، ح. ۳، بحار الأنوار، ج. ۶۱، ص. ۳۰۸،
۳. دانشنامه احادیث پزشکی، ج. ۱، ص. ۲۴۱،
۴. بحارالأنوار، ج. ۶۱، ص. ۳۲۵ و ج. ۳، ص. ۷۲ (هر دوی آنها نقل از خبری است که به توحید مفضل مشهور است)
۵. دانشنامه احادیث پزشکی، ج. ۱، ص. ۲۴۳