توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.
مذهبی

تقویم شیعه یکم رمضان | مجمع جهانی شیعه شناسی

تقویم شیعه یکم رمضان

۱- نزول صحف بر حضرت ابراهیم خلیل “علیه السلام”
۲- مرگ مروان (۶۵ هجری قمری)
۳- ولایتعهدى امام رضا “علیه السلام” (۲۰۰ هجری قمری)
۴- وفات حضرت سیده نفیسه “علیها السلام” (۲۰۸ هجری قمری)
۵- درگذشت ابوعلی سینا (۴۲۸ هجری قمری)

۱- نزول صحف بر حضرت ابراهیم خلیل “علیه السلام”

روایات فراوانی دلالت دارند بر این که بسیاری از کتب آسمانی، از جمله پنج کتاب معروف آسمانی (صحف ابراهیم، تورات موسی، زبور داوود، انجیل عیسی و قرآن مجید) در ماه مبارک رمضان نازل شده‌اند. {۱}
از واثله بن اسقع روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: صحف حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) در نخستین شب ماه رمضان نازل گردید. {۲}
گفتنی است که ابراهیم خلیل الرحمن (علیه‌السلام) یکی از پیامبرهای بزرگ الهی است که در شهر کوچک “اور” دیده به جهان گشود و با مشرکان و کافران عصر خویش به مبارزه برخاست و در این راه ناملایمات و سختی های فراوانی متحمل شد و خانه خدا را تجدید بنا نمود.
وی، جد أعلای بنی اسرائیل و انبیای یهود و بنی‌اسماعیل و بسیاری از عرب‌ها و حجازی‌ها است. {۳}

۱) البدایه والنهایه (ابن کثیر)، ج ۲، ص ۹۲ و ج ۳، ص ۱۱؛ تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۴٫
۲) البدایه والنهایه، ج ۳، ص ۱۱٫
۳) اسلام و عقائد و آراء بشری (علامه یحیی نوری)، ص ۳۷۵٫

۲- مرگ مروان (۶۵ هجری قمری)

مروان بن حکم بن ابی العاص در سال دوم هجرت به دنیا آمد. کنیه مروان، ابوعبدالملک و به این علت که قدی بلند ولی بدنی ناموزون داشت، به “خیط باطل” معروف بود.{۱}
پدرِ مروان، حکم بن ابی العاص بن امیه به جهت افشای اسرار پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزد بزرگان قریش توسط پیامبر از مدینه اخراج، و لعنت شد.{۲}
مروان به همراه پدرش در شهر طائف ساکن شد و در زمان ابوبکر و عمر نیز در تبعید باقی ماند.{۳}
پس از به خلافت رسیدن عثمان، وی همراه پدرش به مدینه بازگشت و کاتب و از خاصّان حکومت عثمان قرار گرفت و داماد او نیز گردید.{۴}عثمان خمس افریقیه را به مروان داد و فدک را هم به او واگذار کرد.
منابع تاریخی اقدامات وی را از عوامل اصلی شورش علیه عثمان و کشته شدن وی ذکر کرده‌اند.{۵}
پس از به خلافت رسیدن حضرت علی(علیه السلام) در سال۳۵ ه.ق، مروان بن حکم با امام بیعت نکرد و از مدینه به سوی مکه فرار نمود و به عایشه ملحق شد.{۶}
وی از کسانی بود که طلحه و زبیر را برای شورش و تشکیل حکومت، ترغیب کرد و در جنگ جمل نیز در سپاه آنان بود و طلب خون عثمان کرد و و البته خود او بود که در این جنگ، طلحه را کشت.{۷}
وی در جنگ جمل، به همراه عایشه، عمرو بن عثمان، موسی بن طلحه و عمرو بن سعید بن ابی العاص اسیر شد؛ ولی حضرت علی(علیه السلام) آن‎ها را عفو نمود.{۸}
مروان در جنگ صفین در صف سپاهیان اُموی، مقابل امیرالمومنین(علیه السلام) قرار گرفت. پس از جنگ صفین، امام(علیه السلام) به وی امان داد و مروان با حضرت بیعت کرد و به مدینه بازگشت و در آن‎جا ساکن شد.{۹}
معاویه در زمان خلافتش در دو مرحله مروان را به حکومت در مدینه نصب و عزل نمود.{۱۰}هرگاه حکومت شهری به او داده می شد،در هر جمعه بر منبر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بالا میرفت و در حضور مهاجرین وانصار امیرالمؤمنین(علیه السلام) را سَب می کرد.
وی در همین دوران نیز به مخالفت و اقدام علیه ائمه(علیهم السلام) ادامه داد؛ در جریان تشییع امام حسن(علیه السلام)، مانع دفن پیکر حضرت در کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله) شد و همچنین پس از به خلافت رسیدن یزید، سعی فراوانی در گرفتن بیعت از امام حسین(علیه السلام) گرفت؛ تا آن جا که مجادله‌ ای با امام(علیه السلام) نزد ولید بن عتبه حاکم مدینه داشت.{۱۱}
مروان پس از آن به شام رفت و پس از کناره ‌گیری معاویه بن یزید بن معاویه از خلافت، امویان با مروان به عنوان خلیفه بیعت کردند.{۱۲}
مروان پس از مرگ یزید ابن معاویه، با همسر یزید “ام خالد” ازدواج کرد.{۱۳}
روزی در جمع، خطاب به خالد بن یزید ناسزایی به مادرش داد؛ این مطلب موجب نارضایتی خالد شد و به مادرش شکایت بُرد و ام خالد در جواب وی را به سکوت فراخواند و وعده داد که دیگر از مروان سخنان نامطلوب نمی‌شنود. در پی این ماجرا ام خالد، مروان را مسموم کرد و کُشت.{۱۴} بنابر نقلی ام خالد، وی را هنگام خواب، با بالشی خفه کرد.{۱۵}
خلافت مروان ۹ ماه دوام داشت. وی در ابتدای ماه رمضان سال ۶۵ ه.ق، در سن ۶۴ سالگی به درک واصل شد.پس از او پسرش عبدالملک به خلافت رسید.{۱۶}

۱) الأعلام، ج۷، ص۲۰۷؛الاستیعاب،ج۳،ص ۱۳۸۸؛ أسدالغابه، ج۴، ص۳۶۹٫
۲) أسدالغابه، ج۴، ص۳۶۸٫
۳) الاستیعاب، ج۱، ص۳۵۹ و ۳۶۰٫
۴) الاستیعاب، ج۱، ص۳۶۰؛الأعلام، ج۷، ص۲۰۷؛الإصابه، ج۴، ص۳۷۹٫
۵) الإصابه، ج۶، ص۲۰۴٫
۶) الإمامه و السیاسه، ج۱، ص۷۳٫
۷) الإمامه و السیاسه، ج۱، ص۷۸ و ۷۹؛الإصابه، ج۶، ص۲۰۴؛الأعلام، ج۷، ص۲۰۷؛اخبار الطوال، ص۱۴۸٫
۸) الإمامه و السیاسه، ج۱، ص۹۷٫
۹) الإصابه، ج۶، ص۲۰۴؛الأعلام، ج۷، ص۲۰۷٫
۱۰) اخبار الطوال، ص۲۲۴؛الاستیعاب،ج۳،ص ۱۳۸۸؛ أسدالغابه، ج۴، ص۳۶۹؛الإمامه و السیاسه، ج۱، ص۱۹۷ و ۱۹۸٫
۱۱) الإمامه والسیاسه، ج۱، ص۲۲۷٫
۱۲) الإصابه، ج۶، ص۲۰۴؛الأعلام، ج۷، ص۲۰۷٫
۱۳) البدء والتاریخ، ج۶، ص ۵۷٫
۱۴) الطبقات الکبری، ج۵، ص۳۱؛ المنتظم،ج۶، ص۴۹٫
۱۵) الإنباء، ص۴۹٫
۱۶) الاستیعاب، ج۳، ص۱۳۸۹؛الإمامهوالسیاسه، ج۲، ص۲۳٫

۳- ولایتعهدى امام رضا “علیه السلام” (۲۰۰ هجری قمری)

در ۷ رجب سال ۲۰۰ ه.ق مأمون عباسی نامه ای به امام رضا (علیه السلام) نوشت ، و آن حضرت را به مرو فراخواند.{۱}

پس از استقرار امام در مرو، مأمون قاصدی به خانه امام رضا(علیه السلام) فرستاد و به وی پیشنهاد داد که من می‌خواهم خودم را از خلافت خلع کنم و آن را به تو بسپارم ولی امام به شدت با این کار مخالفت کرد. پس از این، مأمون از وی خواست که ولایت عهدی پس از خودش را به او واگذار نماید. باز امام مخالفت شدید کرد. در این هنگام مأمون سخنی با شائبه تهدید به زبان آورد و در این میان گفت: عمر بن خطاب، شورا را در شش نفر قرار داد که یکی از آنان جدّ تو امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب بود. عمر شرط کرد هرکدام از آنان مخالفت کرد گردنش زده شود. چاره‌ای نیست جز اینکه آنچه از تو می‌خواهم بپذیری که من گزیری از آن نمی ‌یابم. امام (علیه السلام) پاسخ داد: پس من می ‌پذیرم بدین شرط که نه فرمان دهم و نه بازدارم، نه فتوا دهم و نه قضاوت کنم، نه کسی را به کاری گمارم و نه عزل کنم و نه چیزی را از جایگاهش تغییر دهم. مأمون، شرط او را پذیرفت.{۲}
بدین طریق، مأمون در روز اول رمضان ۲۰۰ ه.ق با امام رضا(علیه السلام) به عنوان ولیعهد پس از خود بیعت کرد و مردم را به جای لباس سیاه، سبزپوش کرد و فرمان آن را به اطراف و نواحی نوشت و برای امام رضا (علیه السلام) بیعت گرفت و به نام وی بر منبرها خطبه خواندند.

۱) قلائد النحور:ج رجب ،ص۶۳٫
۲) مفید، الإرشاد، ص۴۵۵-۴۵۶٫

۴- وفات حضرت سیده نفیسه “علیها السلام” (۲۰۸ هجری قمری)

زاهده عابده حضرت نفیسه خاتون )سلام الله علیها( دختر حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب )علیهم السلام(در یازدهم ربیع الاول سال ۱۴۵ ه.ق در مکه به دنیا آمد. {۱}
نفیسه خاتون نزد پدرش حسن بن زید در مدینه زندگی می‌کرد. خانه‌ ای که وی در آن اقامت داشت در غرب مدینه و درست مقابل خانه‌ ای بود که به حضرت امام صادق(علیه السلام) تعلّق داشت.{۲}
شوهر آن حضرت اسحاق مؤتمن پسر حضرت صادق (علیه السلام) بود، و از طرف مادر نیز منتسب به قمر بنی هاشم (علیه السلام) است.{۳}
نفیسه خاتون، در سال ۱۹۳ ه‍.ق به مصر رفت. وقتی مردم از ورود بانویی علوی به مصر باخبر شدند، به استقبال او آمدند. مردم از حاکم مصر خواستند موجبات اقامت ایشان را فراهم کند و او خانه ‌ای به ایشان اختصاص داد و نفسیه خاتون برای همیشه در مصر ساکن شد.{۴}
انس او با قرآن بسیار بود {۵} و بیشتر سیره نویسان آورده‌اند که سیده نفیسه حافظ کل قرآن کریم بوده است. نفیسه خاتون به دست خود، قبری را برای خویش حفر کرده بود. او همه روزه داخل آن می‌رفت و نماز می‌گزارد و قرآن را دهها بار در آن ختم کرد.{۶}
نفیسه خاتون درسال ۲۰۸ ه.ق بیمار و بستری شد و در شب جمعه، مصادف با اول ماه رمضان همان سال بیماری اش شدت یافت و سرانجام این بانوی زاهده و عابده در حال خواندن آیه ۱۲۷ سوره انعام «لهم دار السلام عند ربهم وهو ولیّهم بما کانوا یعملون» از دنیا رفت.{۷}
اسحاق مؤتمن که در ایام کسالت همسرش در مدینه بود، توسط نامه از بیماری وی مطلع گردید؛ اما روزی به مصر رسید که سیده نفیسه رحلت کرده بود و اطرافیان در تدارک مقدمات کفن و دفن بودند. اسحاق تصمیم داشت پیکر همسرش را به مدینه ببرد اما مردم مصر تمنا داشتند که او در مصر دفن شود و نزد امیر وقت مصر رفتند و از او خواستند اسحاق را از انتقال پیکر سیده نفیسه به مدینه منصرف کند. واسطه قراردادن حاکم مؤثر واقع نشد. مردم اموال فراوانی فراهم کردند و به وی دادند و از او خواستند تا با درخواستشان موافقت کند. اسحاق نپذیرفت اما سرانجام به سبب رویایی که در خواب دید تن به خواست مردم داد. بنابر این رویا، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمان داده بود که اموال را نپذیر ولی همسرت را در همین جا به خاک بسپار.{۸}
مرقد سیده نفیسه از جمله اماکن معروف مصر است و همه روزه به خصوص در روزهای یکشنبه و پنج شنبه جمعیت انبوهی به زیارت این مکان می‌آیند.

۱) کحاله ج۵، ص۱۸۷٫؛السیده نفیسه،توفیق ابوعلم،ص۱۳؛الاعلام،زرکلی، ج۸، ص۴۴٫
۲) غلامرضاگلی زواره، ص۳۸٫
۳) وقایع الشهور:ص ۱۸۷٫
۴) آل بیت النبی فی مصر،احمدابوکف،ص۱۰۸٫
۵) ناسخ التواریخ دوران امام کاظم(علیه السلام)،ج سوم،ص۱۱۹٫
۶) الکواکب السیاره فی تربت الزیاره، ابن زیات، ص۵؛ مساجد مصر و اولیاء الصالحون، سعاد ماهر محمد، ج۱، ص۱۲۵؛ نورالابصار، ص۲۵۸؛ ناسخ التواریخ، ج سوم، ص۱۲۶٫
۷) غلامرضاگلی زواره،ص ۱۲٫
۸) نور الابصار فی مناقب آل البیت النبی المختار، ص۲۵۸؛ آل بیت النبی فی مصر، ص۱۰۴؛ اسعاف الراغبین، ص۲۰۷؛ السیده نفیسه، توفیق ابوعلم، ص۱۳؛ منتهی الامال، ج۲، ص۳۰۰؛ تتمه المنتهی، ص۱۹۵؛ ریاحین الشریعه، ح۵٫

۵- درگذشت ابوعلی سینا (۴۲۸ هجری قمری)

حسین بن عبدالله بن سیناى بخارى ملقب به شیخ الرئیس در سال ۳۷۳ ه.ق در بخارا متولد شد و پس از تحصیل در علوم مختلف استادى گرانمایه و از رجال علمى گردید.
وی قبل از ده سالگی قرآن را حفظ کرد و در اندک زمانی، ادبیات، علوم دینی، حساب، هندسه، منطق، جبر، هیئت و علوم عقلی و نقلی را فرا گرفت.
شیخ الرییسبه حدی از مدارج علمی رسید که خود مى گفت: وقتى به سن چهارده سالگى رسیدم درباره خود فکر مى کردم، دریافتم که چیزى از علوم باقى نمانده که من آن را نیاموخته باشم.
حکایت شده هرگاه در مسئله اى دچار تردید مى شد، وضو مى گرفت و به مسجد جامع شهر مى رفت و دو رکعت با خشوع نماز مى خواند و دعا و استغاثه مى نمود تا شبهه برطرف گردد.
ابوعلی سینا قبل از ۲۰ سالگی بر تمام معلّمین و اساتید خود برتری یافت. مهارت فوق العاده ‏ی ابن سینا در طب و معالجات شگفت ‏آوری که از وی ذکر شده، بسیار تعجب برانگیز است. ابن سینا، علیرغم زندگانی ناآرام و پرحادثه‏ ی خود، اندیشمند و نویسنده‏ ای پرکار بوده است.
ابن سینا هیچ گاه به مذهب خود تصریح نکرد، امّا با مطالعه آثارش و بررسی شواهد تاریخی، می توان به مذهب او پی برد. وی در خانواده شیعی متولد و با حکومت های شیعی همکاری داشته و دعوت محمود غزنوی سلطان متعصّب سنّی مذهب را نپذیرفت. او درباره برگزیدن خلیفه پیامبر بر «نص» تاکید داشت. وی فیلسوفی بود که عقاید خود را بر پایه براهین عقلی فلسفی بنا نهاده بود در حالی که اکثریت قریب به اتفاق اهل سنت مخالف روش عقلی در پذیرش عقاید هستند.
وى داراى تألیفات با ارزشى است و تقریباً به ۹۴ کتاب مى رسد، که از آن جمله مى توان کتاب قانون، شفا و اشارات را نام برد.
شیخ در اواخر عمر به قولنج مبتلا شد بعد قرحه اى در روده اش پدید آمد که خود معالجه مى نمود، ولى قرحه بزرگتر مى شد، دستور داد معجونى درست کنند،غلام هنگام ترکیب معجون افیون را با آن مخلوط کرد و به ایشان داد.در نتیجه حال ابن سینا وخیم تر شد و معالجات مؤثر واقع نگردید.
ابن سینا، غلامان خود را آزاد نمود، اموال خویش را به فقرا تقسیم کرد و در حال تلاوت قرآن و استغفار، عاقبت در اوّل رمضان سال ۴۲۸ ه.ق در شهر هَمِدان از دنیا رفت.

http://shiastudies.com

تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان. تقویم شیعه یکم رمضان

لینک خبر

علی اکبر

مجله سیراف از سال 96 فعالیت خود را آغاز کرده است،تمام تلاشم انتشار محتوای سالم و منحصر بفرد مورد نیاز کاربران با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. 09900995320

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا