توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.
دانستنی ها مذهبیمذهبی

تفاوت میان «رسول» و «نبی» و به عبارتی فرق «نبوت» و «رسالت» در چیست؟

واژه «رسول» به معنای پیام آور، و واژه «نبی» یا از ماده«نبأ» به معنای صاحب خبر مهم، و یا از ماده «نبو» به معنای داشتن مقام والا و برجسته است که می‌توان آنها را دو لفظ مترادف برای پیامبران در نظر گرفت،

واژه «رسول» به معنای پیام آور، و واژه «نبی» یا از ماده«نبأ» به معنای صاحب خبر مهم، و یا از ماده «نبو» به معنای داشتن مقام والا و برجسته است که می‌توان آنها را دو لفظ مترادف برای پیامبران در نظر گرفت، با این تفاوت که واژه «نبی» به ویژگی درونی خبردار بودن آنان از عالم غیب اشاره دارد، اما واژه «رسول» ناظر به جنبه‌ی رسالت آنان و ارتباطشان با مردم است. با این وجود، تفاوت‌هایی در تفاسیر و روایات برای این دو واژه ذکر شده است که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

برخی از مفسران و متکلمان مسلمان معتقدند که تفاوت این دو واژه از نوع «عموم و خصوص مطلق» است؛ یعنی مفهوم «نبی» گسترده‌تر از مفهوم از «رسول» بوده و رسول تنها یکی از مصادیق نبی می‌باشد. به این معنا که رسول آن کسى است که هم مبعوث است، و هم مأمور به تبلیغ رسالت، و اما نبى کسى است که تنها مبعوث باشد، چه مأمور به تبلیغ هم باشد و چه نباشد.[1]

البته برخی از مفسران چنین تفکیک و نسبتی را صحیح ندانستند؛ زیرا اولاً: در برخی از آیات قرآن، صفت نبی بعد از رسول آمده،[2] در صورتی که طبق بیان مزبور، صفتی که مفهوماً عام است(نبی)، باید قبل از صفت خاص(رسول) ذکر شود. ثانیاً: دلیلی بر اختصاص مأموریت ابلاغ وحی بر رسولان نداریم.[3]

البته بخش اول این اشکال قابل قبول نیست؛ زیرا ذکر صفت عام بعد از صفت خاص در زبان عرب کاربرد داشته و ممنوع نیست.

برخی نیز در تفاوت «رسول» و «نبی» گفته‌اند: رسول کسى است که براى تبلیغ أحکام مأمور شود، خواه فرشته باشد، یا انسان، بر خلاف نبى که باید انسان باشد و نبوّت مختصّ به انسان است.[4]

 در این صورت نیز نسبت رسول و نبى اعمّ و اخصّ مطلق است؛ اما با این تفاوت که بر عکس نظریه قبلی مفهوم رسول اعم از نبی است؛ یعنی هر رسولی نبى است، ولى هر نبیِّى رسول نیست.

در منابع روایی از اهل‌بیت(ع) نیز تفاوت‌هایی برای این دو واژه بیان شده است که برخی از آنها را بیان می‌کنیم:

    1. زراره نقل می‌کند از امام باقر(ع) راجع به آیه «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا»؛[5] (و او فرستاده‌ای پیامبر بود) پرسیدم که مقصود از رسول و نبی در این آیه چیست؟ حضرت پاسخ داد: نبی کسی است که فرشته را در خواب می‌بیند و صدای او را می‌شنود، اما در بیداری او را با چشم نمی‌بیند، اما رسول علاوه بر این‌که او را در خواب می‌بیند صدایش را می‌شنود، او را در بیداری با چشم ظاهری نیز می‌بیند و سپس آیه 52 سوره حج را تلاوت نمود.[6]

 

بر اساس این تفکیک، آیه بالا باید در صدد بیان دو مرحله از زندگی حضرت موسی(ع) و حضرت اسماعیل(ع) باشد؛ زیرا آنان نمی‌توانستند در یک زمان دارای دو ویژگی متفاوت باشند.

    1. حسن بن عباس معروقی به امام رضا(ع) نامه نوشت: فدایت شوم مرا خبر ده که چه فرقی است میان معنای رسول و نبی و امام؟ حضرت در پاسخ نوشت: رسول کسی است که جبرئیل بر او فرود آید، پس او را می‌بیند و سخن او را می‌شنود و وحی بر او نازل می‌شود و چه بسا فرشته وحی را در خواب مانند آنچه ابراهیم(ع) در خواب دید می‌بیند. و اما نبی گاهی سخن جبرئیل را می‌شنود[ولی او را نمی‌بیند] و گاهی او را می‌بیند، ولی سخن او را نمی‌شنود. و امام کسی است که کلام را می‌شنود ولی فرشته را نمی‌بیند.[7]

 

بر اساس این دو روایت نمی‌توان گفت بین مفهوم رسول و مفهوم نبی نسبت عام خاص و خاص وجود دارد؛ یعنی این فرق را به حساب مفهوم لفظ نمی‌توان پذیرفت. آنچه را می‌توان پذیرفت این است که «نبی» از نظر مصداق(نه از نظر مفهوم) اعم از رسول است؛ یعنی همه‌ی پیامبران دارای مقام نبوت بودند، ولی مقام رسالت اختصاص به گروهی از آنها داشت. و بر اساس روایتی که تعداد رسولان را 313 نفر اعلام کرده، طبعاً مقام آنان بالاتر از مقام سایر انبیا خواهد بود.[8]

برخی از فلاسفه و مفسران اما معتقدند؛ این فرق‌ها مورد تأیید کلام خداى متعال نیست، آن‌جا که می‌فرماید: «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى‏ إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا»؛[9] چرا که در مقام مدح و تعظیم موسی(ع) او را هم رسول و هم نبى خواند، و مقام مدح اجازه نمی‌‏دهد این کلام را حمل بر ترقى از خاص به عام کنیم، و بگوییم، معنایش این است که اول نبى بود پس از آن رسول شد.

همین‌طور می‌فرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ»؛[10] که در این آیه میان رسول و نبى جمع کرده، و در باره هر دو، به «ارسلنا» تعبیر کرده است، و هر دو را مرسل خوانده؛ لذا این آیات با نظر کسانی که تفاوت نبی و رسول را به عموم و خصوص مطلق دانستند سازگار نیست.

اما آیه «وَ وُضِعَ الْکِتابُ وَ جِی‏ءَ بِالنَّبِیِّینَ وَ الشُّهَداءِ»”،[11] که همه مبعوث شده‌ها را انبیا خوانده، هم‌چنین آیه «وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ»؛[12] که پیامبر اسلام(ص) را هم رسول و هم نبى خوانده، نیز آن‌جا که می‌فرماید: «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ»، که باز همه‌ی مبعوثین را انبیا خوانده، و…، ظهور در این دارد که هر مبعوثى که رسول به سوى مردم است، نبى هم بود.

و این معنا با آیه: «وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا»، (و رسولى نبى بود) منافات ندارد؛ چون در این آیه از دو کلمه رسول و نبى معناى لغوى آنها منظور است، نه دو اسمى که معناى لغوى را از دست داده باشد، در نتیجه معناى جمله این است که او رسولى بود با خبر از آیات خدا، و معارف او.

هم‌چنین آیه «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍّ …»؛ چون ممکن است گفته شود، که نبى و رسول هر دو به سوى مردم گسیل شده‏‌اند، با این تفاوت که نبى مبعوث شده تا مردم را به آنچه از اخبار غیبى که نزد خود دارد خبر دهد؛ زیرا او به پاره‌‏اى از آنچه نزد خدا است خبر دارد، ولى رسول کسى است که به رسالت خاصى زاید بر اصل نبوت گسیل شده است. چنان‌که امثال آیات زیر هم به این معنا دلالت دارد:

«وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ، فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ، قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ»؛[13] «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا».[14]

 بنابر این، نبى عبارت است از کسى که براى مردم آنچه مایه‌ی صلاح معاش و معادشان است، یعنى اصول و فروع دین را بیان کند، البته این مقتضاى عنایتى است که خداى تعالى نسبت به هدایت مردم به سوى سعادتشان دارد، و اما رسول عبارت است از: کسى که حامل رسالت خاصى باشد، مشتمل بر اتمام حجتى که به دنبال مخالفت با آن عذاب و هلاکت و امثال آن باشد.

لذا از کلام خداى تعالى در فرق میان رسالت و نبوت، بیش از مفهوم این دو لفظ چیزى استفاده نمی‌شود، و لازمه این معنا آن است که رسول شرافت واسطه بودن بین خدا و بندگان را دارد، و نبى شرافت علم به خدا و معارف خدایى را دارد.[15]


[1] مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، درس 29، ص 238، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1379ش.

[2]. مانند، مریم، 51 و 54.

[3]. آموزش عقائد، درس 29، ص 238.

[4] میرزا خسروانى، على رضا، تفسیر خسروی، ج ‏5، ص 412، تهران، اسلامیه‏، چاپ اول‏، 1390ق‏.

[5]. مریم: 51، 54.

[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 176، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق. البته امام آیه 52 سوره حج را به این صورت قرائت و یا تبیین کردند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِیٍ‏ وَ لَا مُحَدَّثٍ » که فرد محدث نیز ویژگی‌هایی چون رسول و نبی دارد. در روایات دیگر به معنای واژه «محدث» پرداخته شده است که مقصود از محدث کسی است که صدای فرشته وحی را می‌شنود، اما صورت او را نمی‌بیند. کافی، ج 1، ص 177.

[7]. همان.

[8]. آموزش عقائد، درس 29، ص 238.

[9]. مریم، 51.

[10]. حج، 51.

[11]. زمر، 69.

[12]. احزاب، 40.

[13]. یونس، 47.

[14]. نحل، 15.

[15]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 139 – 140، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 2، ص 209- 211، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.

علی اکبر

مجله سیراف از سال 96 فعالیت خود را آغاز کرده است،تمام تلاشم انتشار محتوای سالم و منحصر بفرد مورد نیاز کاربران با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. 09900995320

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا