در مورد روز معلم را میتوانید به شیوههای مختلف انشا بنویسید. به عنوان مثال با استفاده از کلمات ادیبانه و شاعرانه یک انشای ادبی درباره معلم خلق میشود. از طرفی دیگر پیش از نوشتن انشا باید تصمیم بگیرید که دوست دارید در انشای خود به چه اشاره کنید، چراکه مسلماً شما نمیتوانید همه موارد مرتبط با روز معلم را در انشای خود بیاورید و باید بخشی از آن را انتخاب کنید. مثلاً متن تشکر کردن از معلم، متن در مورد مقام معلم و یا حتی توصیف شهادت استاد مرتضی مطهری و روز معلم و چرایی نامگذاری روز معلم به این نام از ریزموضوعات انتخابی هستند. فراموش نکنید انشای شما حتماً سه بخش مقدمه، بدنه اصلی و نتیجهگیری را داشته باشد.
در مطلبی که پیش روی شماست، سه انشای روز معلم با مضمونهای مختلف نوشته شده است. از این انشاها ایده بگیرید و خودتان انشاهای زیبایی خلق کنید.
انشا در مورد مقام معلم
معلم همان کسی هست که در روز اول مدرسه برای ماندن پیش آن گریه میکردیم و در نهایت در روز آخر مدرسه برای جدایی از آن نیز باز گریه میکنیم گریه روز اول برای ترسیدن و تنها ماندن پیش افراد ناشناس است و گریه آخر برای جدایی از معلمی مهربان و دلسوز که به ما علاقه بر آموزش و علم آموزش و ایثار و فداکاری و مهربانی و از خود گذشتگی داد.
معلم که به ما درس زندگی داد. زندگیای که سراسر فراز و نشیبهایی دارد که تنها با یادگیری و آموزش و تجربه دیگران میتوان آن را سپری کرد که معلم بهترین آموزش دهنده این موضوع است.
معلم مادر دوم همه دانش آموزان است. برای دانشآموزانی خود ناراحت میشود و در کنار آن همراه آنها خوشحال میشود. همچنین کودکی با آنها بازی میکند و هنگام مریضی آنها برایشان مادری میکند و دلواپس و نگران آینده دانش آموزان یا معلم پرورش دهنده همان کودکی است که در آینده نقشی مهم در جامعه ایفا میکند و به گونهای آینده سازی مملکت خویش هست.
معلم به دانشآموزان یاد میدهد که چگونه در زندگی فردی مفید باشند و با تلاش و کوشش باعث پیشرفت جامعه خود شوند. او دانشآموزان را با دنیای بزرگ آشنا میکند و تاریخ گذشتگان را به آنها میآموزد تا از آن درس عبرت بگیرند و آنها را با کوهها و دریاها آشنا میسازد تا استقامت و عظمت را بیاموزند.
انسانها در طول زندگی احتیاج به یک معلم و راهنما دارند تا شمع راهشان گردد و آنها را از نادانی و جهل دور سازد. به همین سبب معلم شغل انبیا بوده و شغلی مقدس است و همه ساله روز ۱۲ اردیبهشت را به مناسبت روز معلم جشن میگیرند تا از معلم خود سپاسگزاری کنند. من نیز در پاس داشتن مقام معلم این روز را به همه معلمان تبریک میگویم.
انشا ادبی در مورد روز معلم
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را
انشای امروز در مورد روز معلم و درباره موضوعی بسیار بااهمیت است، چراکه روز معلم روزی برای قدردانی از یکی از انسانهای مهم زندگی ما است.
معلمها دقیقاً همان کسانی هستند که با دقت و مواظبت جوانه ذاتی انسان را میپرورانند و راه درست را به او نشان میدهند و زمانی که او را به درختی مقاوم تبدیل کردند، در مسیر اصلی خود رها میکنند تا بارور شود. معلمها سرشارند از حس عشق و محبت و صبر و استقامت. مانند مادری مهربان کودک را نوازش میکند، به او درس میدهد و او را بزرگ میکند. معلم گاهی مانند پدری سخت گیر دانشآموز را به جلو هل میدهد و گاهی او را مورد سرزنش قرار میدهد و آنگاه که کودک بزرگ شد و پا گرفت و راه افتاد در گوشهای مینشیند و اوج گرفتن او را تماشا میکند، معلمها همان پیلهای هستند که به دور کرم ابریشم میپیچند و آن را در قنداق خود و در آغوش خود نگاه میداند، دقیقاً مانند سپری در مقابل سرما و گرما و در مقابل سختیها حفظ میکنند و آنگاه کرم که بال گرفت و بالهای رنگارنگ خود را گشود از پروانه جدا میشود و اوج گرفتن او را نظاره میکند.
معلمها دل بسیار دریایی و بزرگی دارند، هر سال مجبورند تکهای از وجود خود را رها کنند و او را به دیگری بسپارند، مگر اینطور نیست که معلمها هر بار به هر دانش آموز قسمتی از وجود خود را تقدیم میکنند، از خود به آنها محبت و عشق، نوع دوستی، فداکاری و ایثار را ایثار میکند؟
و در نهایت بعد از گذر سالها، زمانی که تمام وجود خود را صرف کودکانش کرد و هربار بخشی از جوانیاش را به آنها بخشید و زمانی که آنها را جوان و بزرگ ساخت و خودش پیر و چروکیده شد در حالی که همه کودکانش او را ترک کرده اندو هر کدام به سمت زندگی خود رفته اند. آیا معلمی شغل انبیاء نیست؟
و این همه که گفتم گوشهای از دلایل اهمیت روز معلم بود و هر دانشآموز باید روز معلم را ارج بنهد.
انشا تشکر و سپاس از معلم
معلم ای که نفسهای شما زندگیام را طراوت میبخشد و ساحل نگاهتان دلم را آرامش، حرفهایتان چون جواهر بر صندوقچه ذهنم به یادگار میماند و پرنده ذهنتان نامهرسان عشق و محبت است.
ای که صفای روح هستید و صبوریتان به قامت سرو، دلتان به صافی آینه و دستانتان یاریگر راههای دشوار زندگیام است با چشمانم میبینم که چون شمع میسوزید و با گوشهایم میشنوم که صدایتان آرام آرام رسم دوستی را در گوشم زمزمه میکند، با قلبم حس میکنم که تپش ثانیهها را آرام کردهاید، که با گچ و تخته روزهای درس را برایم خاطرهای جاودانه میکنید.
ای که با خندههایتان کوله باری از غم را از دوشم بر میدارید، ای پنجره رو به دریای من، من با دروس شما با راز موفقیت آشنامیشوم، با آداب زندگانی انس میگیرم و به تماشای بهار میرسم.
ای که مهرتان از خورشید تابان هم تابانتر است، من با ضرب و حساب شما قضیه تالس را درک میکنم و با مساحت و حجم شما زمین را میشناسم. دفترچه خاطرات زندگی را با شما شناختم و میدانم که با یاد معلم عزیزم آن را به پایان میرسانم.
ای که با تمام تواناییهایتان تارهای وجودم را به صدا در آوردید و خواندن غزل با خدا بودن را به من آموختید و در سخت ترین لحظات زندگی، سرود سرسبزی را در وجود سرو سرودید.
ای ساحل در سکوت مانده پرهیاهو، ای معلم عزیزم! میدانم گوشهای از سخنان گهربارتان را با هدیه کوچک انشای تبریک روز معلم جبران نمیتوانم بکنم اما از اعماق وجودم از ته قلبم میگویم: دوستتان دارم.