عهد کنیم با خودمان در همین پاییز اگر دستی گره خورد در دستهایمان
اگر نگاهی لرزاند وجودمان
اگر قرص شد دلمان، خرابش نکنیم
مفت از دستش ندهیم
باور کنید پاییز جان میدهد برای عاشقی کردن
(علی قاضی نظام)
.
.
زاده شدهام در فصلی که تو را هدیه داد
پاییز فصل تولدم نبود اگر عاشقت نمیشدم
(محمد قدیم)
.
.
داستان پاییز، داستان معرفت است
داستان درخت تنومندی که پا به پای برگهایش خشک میشود
.
.
پاییز است و دلتنگیهایش
بیهوا دوست داشتنت میگیرد
بیهوا بغضت
بیهوا گریه
(لیلا مقربی)
.
.
رفتی و باران را بردی با خودت از این شهر
حالا من ماندهام و این روزهایی که تا چشم کار میکند پائیز است و پائیز است و پائیز
(حمیدرضا عبداللهی)
.
.
همه میدانند برگها در پاییز میمیرند
کوچهها در پاییز میمیرند
خیابانها هم
میدانی پاییز فصل رفتن است اما شک ندارم با آمدنت برگها دوباره زنده خواهند شد
کوچهها زیباتر خواهند شد
دلتنگیها میمیرند
اگر آمدن، آمدن تو باشد
من شک ندارم پاییز بهار خواهد شد
(محمد خسروآبادی)
.
.
برگ به برگ، باران به باران
هدر میدهی پاییز را به پای نیامدنت
(مریم قهرمانلو)
.
.
پاییز مرد دلشکستهای است که در انتهای کوچه عاشقی، زیر درخت صبر ریشههای انتظارش خشک شد و برگهای قرارش ریخت ولی بهارش نیامد
پاییز، شهریار است با دنیایی از عاشقانههای به بنبست رسیده، نجوای دلتنگی شبانه اش در بهجت آباد و دختری که نیامد
پاییز، کرشمهای از ساز صباست
.
.
به فصلی رسیدهام که نه روز دارد نه شب
فقط غروب است که روی غروب میافتد
آسمانی که وا نمیشود و ابرهایی که نمی بارند و زمینی که قهر است و به آغوشم نمیگیرد
تنها صدای پنجهی باد است که سرم را پُر می کند و دلم را خالی
میوه داده دلتنگی ام، نمیچینی؟
(لیلا مقربی)
.
.
صبح پاییز بدون تو نمیچسبد نه
گرم آغوش تو باید بشوم یخ نکنم
(زهرا سرکارراه)
.
نوشته جذاب جمله عاشقانه پاییز ۹۸
.
فرض كن حسرتِ پاييز تو را درک كند
روز برگشتن او اول آبان باشد
(امید صباغ نو)
.
.
من زبان برگها را میدانم
مثلا خش خش یعنی امان از جدایی
پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمیکند
(احسان پرسا)
.
.
بیا تا روزهای خوبمان را تثبیت کنیم در حافظهی خیس پاییز
آنگاه که حتی برگهای زرد پاییزی هم به سرعت فراموش میشوند
ما در خاطرات پاییز میمانیم
هنوز خاطرت هست آن روز را که روی برگهای پاییزی، زیر باران، دست در دست هم
قدم زدیم؟
(علیرضا اسفندیاری)
.
.
خوشبختی از زمین و آسمان میبارد وقتی در این خیابانهای پاییز، تو با دلم همدستی.
(حمیدرضا عبداللهی)
.
.
گیریم که پاییز آمده باشد
برگها هم زیر پا خش خش و شیطنت کنند
باران هم ببارد و مثل دلتنگیهایم بند نیاید که نیاید
عطر کاهگل باران خوردهی خانههای روستا هم مستت کند
ولی تو اگر اینجا نباشی
تا با من دیوانگی کنی
تا کوچهها را با هم گز کنیم
تا پیاده برویم و به آبان برسیم
بدون تو مرا به مهرِ پاییز و دلبریهایش چکار؟
(فریبا رضایی مقدم)
.
.
سراپا اگر زرد و پژمردهایم
ولی دل به پاییز نسپردهایم
چو گلدان خالی، لب پنجره
پر از خاطرات ترک خوردهایم
اگر داغ دل بود، ما دیدهایم
اگر خون دل بود، ما خوردهایم
اگر دل دلیل است، آوردهایم
اگر داغ شرط است، ما بردهایم
(قيصر امين پور)
.
.
فقط چند روز مانده تا بی مهری
اما “مِهر” را بر سر “آبان” بگذار
“مهربان” می گردد
من تو را با همه ی مِهر به آبان دادم
مهربان باش که پاییز بهارت گردد
.
.
از تو گفتن فقط یک بهانه کم داشت
و پاییز عجب بهانهی خوبی است
این روزها هرچه دلم بخواهد بغض میکنم
هرچه دلم بخواهد گریه میکنم
و تقصیر را میاندازم گردن هوای پاییزی و آسمان ابری
(بهنام محبی فر)
.
.
پاییز از چشمانم گذشت
بر دلم بارید
برگ به برگ زرد شدم اما تو نیامدی
(رضا کاظمی)
.
.
دل بستهام به بىرحمىِ پاييز كه شايد دلى بسوزاند و براى اولين مرتبه در طول قرون، فصل وصالى مجدد باشد به جبرانِ تمام جدايىها
افسوس كه اين بار هم مهر گذشت و يحتمل تو در آبان هم نمىآيى و نمىآيى
(مهسا رجبى)
.
نوشته جذاب جمله عاشقانه پاییز ۹۸
.
عطر پرتقال میگیرد نفسم از تو که میگویم
نارنجی میشود دنیایم تو را که میبینم
و تو بکرترین منظرهای مثل درخت پرتقالی که در پاییز به بار نشسته باشد
پر از بوسه
پر از دوستت دارم
(حامد نیازی)
.
.
پاییز استاد دلتنگی است
از خاطرات اویی که رفته برای اویی که مانده سنگ تمام میگذارد
.
.
وقتی تو نیستی، نه پاییز و نه هیچ عاشقانهای از درد نبودت نمیکاهد
آخر تو شبیه تمثالی از عشق در درون قلبم نقش بستهای
و من تمام دوست داشتنم را پیرامون حضورت به طواف واداشتهام
میدانی
تو همان پیغمبر رحمتی که مرا چشیدن گرمای آغوش تو آرزوست
(امیر عباس خالقوردی)
.
.
باران بزند بر تن شهری كه نباشی
پاييزتر از اين شبِ دلگير مگر هست؟
(شاهین پورعلی اکبر)
.
.
این هوا که هوای شاعری نیست جانم
این هوا جان میدهد برای دلبری کردن
باید دست یار را بگیری و در کوچه پس کوچههای شهر برایش دلبری کنی
(مهران قدیری)
.
.
پاییز منم وقتی خاطرات تو برگ به برگ و رنگ به رنگ در من رهاست
پاییز منم وقتی خیابانها را بی تو قدم میزنم و باران امانم را بریده است
(سوسن درفش)
.
.
این برگهای زرد به خاطر پاییز نیست که از شاخه میافتند
قرار است تو از این کوچه بگذری و آنها پیشی میگیرند از یکدیگر برای فرش کردن مسیرت
گنجشکها از روی عادت نمیخوانند
سرودی دسته جمعی را تمرین میکنند برای خوشامد گفتن به تو
(یغما گلرویی)
.
.
هوای صبح پاییزی فقط یک چیز میخواهد
نگاه و دست گرمی که بماند، دائمی باشد
(مهگل ماهانی)
.
.
غمانگیز است پاییز و غمانگیزتر وقتی تو باشی
و من برگها را با خیالت تنها قدم بزنم
(رضا کاظمی)
.
.
از پائیز داریم قشنگتر؟
بارون و برگ زرد و انار و به و لبو
یک قهوه، شال بافتنی، سیب و خرمالو