اهل سنت موافق سنت یا مخالف سنت؟!
یکی از راههای نشر فرهنگ اهلبیت حضور در مساجد آنها است. وقتی که آدم آنجا میرود اخلاق خوب نشان بدهد و مطالبی را مطرح میکند؛ چه بسا بدبینیها و شبهات آنها را باهمین ورود در مساجدشان آدم بر طرف میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه چهاردهم 99/08/11
اهل سنت موافق سنت یا مخالف سنت؟!
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی محمد رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله واللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله.
پرسش:
حضور در بین اهل سنت و همراهی با آنان در برخی مراسم (مثل تشییع جنازه) چه صورتی دارد؟
پاسخ:
یکی از راههای نشر فرهنگ اهلبیت حضور در مساجد آنها است. وقتی که آدم آنجا میرود اخلاق خوب نشان بدهد و مطالبی را مطرح میکند؛ چه بسا بدبینیها و شبهات آنها را باهمین ورود در مساجدشان آدم بر طرف میکند.
پرسش:
حکومت خلفاء و خلیفه اولی چه مدتی بود؟
پاسخ:
خلافت اولی کاملا مشخص است؛ تقریبا دو سال و اندی خلافت ابوبکر بوده. و دوازده سال و اندی هم خلیفه دوم خلافت کرده است.
خلافت ابوبکر دو سال چند ماه؛ یعنی از سال یازدهم تا سیزدهم بود. خلافت عمر هم از سال سیزدهم تا بیست و سوم بود. خلافت عثمان هم از سال بیست و سوم هجری تا سال سی و پنجم هجری بوده است.مجموعا بیست و پنج سال خلافت کردند.
در مورد خلافت عمر «ابن قتیبه دینوری» در کتاب «المعارف» (تحقيق: ثروت عكاشة، الهيئة المصرية العامة للكتاب، القاهرة)خودش جلد 1 صفحه 183- 182 مفصل مطرح کرده است. همچنین «یعقوبی» در کتاب خودش در جلد دوم صفحه 153 مطرح میکند.
خلافت عثمان هم که کاملا مشخص است. حدود دوازده سال خلافت عثمان طول کشید و آن همه مسائل پیش آمد، «تاریخ الخلفاء»(تحقیق: حمدي الدمرداش ، مكتبة نزار مصطفى الباز )صفحه 130-117 آورده است. خلافت حضرت امیر (سلام الله علیه) بیشتر از پنج سال طول نکشید.
پرسش:آیا اقتداء به اهل سنت در نماز جائز است؟
پاسخ:
آقایان فقهاء بعضیهایشان که اقتداء به اهل سنت را مجزی میدانند مثل حضرت «امام (رضوان الله تعالی علیه)» میگوید پشت سر اینها نماز خواندن کاملا مجزی است، هیچ مشکلی ندارد. و بعضی از بزرگان احتیاط کرده و قائل به اعاده آن نماز هستند.
در هر حال اصل اینکه با آنها نماز بخوانیم اتفاق نظر است؛ ولی مجزی بودن و یا مجزی نبودن و اینکه بعدا اعاده کنیم و یا اعاده نکنیم آن بحث جدایی است.
پرسش: منظور از وحدت شیعه و اهلسنت چیست؟
پاسخ:
در مورد وحدت شیعه و اهلسنت، همچنانکه که مرحوم «شهید مطهری» در کتاب «امامت» خودش آورده عمل کنیم، ایشان میفرماید: “مراد از وحدت، شیعه کردن سنی و یا سنی کردن شیعه نیست.”
«وحدت اسلامى متوقف بر اين نيست كه فرق و مذاهب از ميان برود.»
مرتضی مطهری(شهادت1358 ه ش)،مجموعهآثاراستادشهيدمطهرى؛ج25ص38.
«طرفداری از وحدت اسلامی ایجاب نمیکند که حقایق کتمان شود. آنچه ایجاب میکند، اولاً توحید صفوف در برابر دشمن است و ثانیاً حفظ زبان از دشنام است»
مرتضی مطهری(شهادت1358 ه ش)،یادداشتهای استاد شهيد مطهری، ج 6 / ص 396.
بحث سر این است که در مباحث و گفتگو و … نسبت به یکدیگر اهانت نکنیم، سب یک دیگر نکنیم، احساسات و عواطف یکدیگر را جریحه دار نکنیم، باعث اختلاف و درگیری نشویم. آنها مذهب و عقیده خودشان را دارند، طبق نظر بزرگانشان عمل میکنند، شیعه هم طبق نظر بزرگانش عمل میکنند.
هرچه که است اگر واقعا اهلسنت به این نتیجه رسیده باشند که ادله آنها قانع کننده است و حجت برایشان تمام شده ،حرفی نیست. و اگر حجت تمام شده بر اینکه حق با اهلبیت است، حق با شیعه است قطعا عملشان مجزی نیست فردای قیامت مسئول هستند.
پرسش:
نماز جمعه هم حکم جماعت را دارد ؟
پاسخ:
بله، نماز جمعه هم حکم جماعت را دارد هیچ فرقی ندارد.
پرسش:
منابع و مدارک شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها از قرن اول را بیان فرمایید؟
پاسخ:
کتاب «سلیم ابن قیس» مال قرن اول است، مملو از این مطالب است. قضیه هجوم به خانه حضرت و شکستن دَرْ و آتش زدن دَرْ ، اینها همه مربوط به همان قرن اول هجری است.
عمدهی اینها را مرحوم «سلیم بن قیس» در کتابشان آوردهاند و کتاب «سلیم» هم کاملا مورد تأیید است و مشکلی ندارد.
آغاز بحث…( مشروعیت سنت)
علاء الدين خازن از آقای «شافعی» آورده:
«إن كل فريضة فرضها الله في كتابه كالحج والصلاة والزكاة لولا بيان رسول الله صلى الله عليه وسلم لها »
…اگر بیان پیغمبر نبود
«ما كنا نعرف كيف نأتيها»
نمیدانستیم چطور حج به جا بیاوریم، نماز به جا بیاوریم، زکات به جا بیاوریم.
«ولا كان يمكننا أداء شيء من العبادات»
نمیتوانیستیم هیچ عبادتی را انجام بدهیم.
«وإذا كان الرسول صلى الله عليه وسلم بهذه المنزلة الشريفة كانت طاعته على الحقيقة طاعة لله»
و وقتی رسول خدا صلوات الله علیه و آله چنین منزلت و جایگاهی دارد حقیقتا طاعت او، طاعت خدای عالم است.
تفسير الخازن المسمى لباب التأويل في معاني التنزيل؛ اسم المؤلف: علاء الدين علي بن محمد بن إبراهيم البغدادي الشهير بالخازن الوفاة: 741هـ، دار النشر: دار الفكر – بيروت / لبنان – 1399هـ /1979م، الطبعة: بدون، تحقيق: بدون، ج 1، ص 563.
خیلی حرف قشنگی است و آن هم از «شافعی» که به عنوان یک امام و یک مذهب مطرح است. این مطلب را «خازن علاء الدين متوفای 741 ه ق» در کتاب «تفسیر خازن» خودش جلد 1، ص563 آورده است.
در روایات ما هم هست امام صادق (سلام الله علیه) میفرماید: ” اگر سنت پیغمبر را کنار بگذاریم ما دو رکعت نماز نمیتوانیم بخوانیم.” نمیدانیم نماز صبح چند رکعت است، نماز ظهر و عصر چند رکعت است و نماز مغرب و عشا چند رکعت است.
ولی امثال آقای «درایتی» و… عقلشان را به شیطان اجاره دادهاند، میگویند ما همینطوری سینه به سینه به گوشمان رسیده که نماز صبح را باید اینطوری بخوانیم. در نزد اینها سنت حجت نیست؛ ولی نقل سینه به سینه حجت میشود!
دیگر چه کار باید کرد؟ عاقلان دانند! اینکه میگویند سینه به سینه رسیده، ما سوال میکنیم آن سینه اول از کجا رسیده است؟ سینه ی اول خواب نما شدند، یا عمل پیغمبر بوده است؟
اگر خواب نما شدند، سینه به سینه ای که خواب نما شده باشند از روی هوای نفس باشد دیگر ارزشی ندارد. اگر سینه به سینه، سینهی اولی که اینطور نماز خواندن دستور رسول اکرم (صلوات الله علیه و آله) بوده کاملا واضح و روشن است.
« بَدْرُ الدِّينِ زَرْكَشِيّ» در کتاب «بحر المحیط» خودش که در اصول الفقه است، در جلد3 آورده است. «ابن حِبّان» در «صحیح» خودش عبارتی دارد. یعنی « زَرْكَشِيّ » از «ابن حِبّان» نقل میکند و بعد یک مطلبی از «شافعی» میآورد و میگوید «ابن حِبَّان» در «صحیح» خودش در قول رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود:
«بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»
پیام من را به دیگران برسانید ولو یک آیه باشد.
«فيه دَلَالَةٌ على أَنَّ السُّنَّةَ يُقَالُ فيها آيٌ»
این دلالت میکند بر اینکه به سنت هم آیه گفته میشود.
صحيح ابن حِبّان، محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، الْبُسْتِيّ (المتوفى: 354هـ) ، تحقیق: شعيب الأرنؤوط ، مؤسسة الرسالة، بيروت،ط الأولى، 1408 هـ – 1988 م، ج 14،ص 149.
حالا مراد رسول اکرم (صلوات الله علیه وآله وسلم) چه است که فرموده «بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»، مراد ایشان واقعا این آیات قرآن است که ظاهر قضیه نشان میدهد، این آیات قرآن را به گوش دیگران برسانید ولو یک آیه هم باشد.
اینکه ما بگوییم به سنت هم آیه گفته میشود به نظر من یک مقداری مستبعد است الا اینکه ما بگوییم: «بَلِّغُوا عَنِّي وَلَوْ آيَةً»، ولو یک نشانه بگیریم آیه مصطلح نگیریم آن یک بحث دیگری میشود و سنت هم یک نشانهی است. ولی اینکه ما سنت را مثل آیه قرآن تلقی کنیم خیلی سخت است.
« زَرْكَشِيّ » در ادامه می نویسد «شافعی» در کتاب رساله اش، در «باب فرض طاعة الرسول» همین تعبیر را دارد
لَوْلَا بَيَانُ الرَّسُولِ مَا كُنَّا نَعْرِفُ كَيْفَ نَأْتِيهَا، وَلَا كَانَ يُمْكِنُنَا أَدَاءُ شَيْءٍ مِنْ الْعِبَادَاتِ
اگر سنت نبود ما نمی دانستیم چگونه عبادات و واجبات را بجا آوریم
«وَقَالَ الشَّافِعِيُّ فِي ” الرِّسَالَةِ ” فِي بَابِ فَرْضِ طَاعَةِ الرَّسُولِ – صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: قَالَ تَعَالَى: {مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ} [النساء: 80] وَكُلُّ فَرِيضَةٍ فَرَضَهَا اللَّهُ تَعَالَى فِي كِتَابِهِ كَالْحَجِّ وَالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ لَوْلَا بَيَانُ الرَّسُولِ مَا كُنَّا نَعْرِفُ كَيْفَ نَأْتِيهَا، وَلَا كَانَ يُمْكِنُنَا أَدَاءُ شَيْءٍ مِنْ الْعِبَادَاتِ، وَإِذَا كَانَ الرَّسُولُ مِنْ الشَّرِيعَةِ بِهَذِهِ الْمَنْزِلَةِ كَانَتْ طَاعَتُهُ عَلَى الْحَقِيقَةِ طَاعَةً لِلَّهِ.
البحر المحيط في أصول الفقه؛ اسم المؤلف: بدر الدين محمد بن بهادر بن عبد الله الزركشي الوفاة: 794هـ، دار النشر: دار الكتب العلمية – لبنان/ بيروت – 1421هـ – 2000م، الطبعة: الأولى، تحقيق: ضبط نصوصه وخرج أحاديثه وعلق عليه: د. محمد محمد تامر، ج 3، ص 237
همان عباراتی را که ما از «خازن» آورده بودیم، « زَرْكَشِيّ » هم آورده. «خازن» متوفای 741 هق و «زَرْكَشِيّ» متوفای 794 است.
«ابن تیمیه حرّانی» یک مطالبی دارد عزیزان دقت بکنند این حرف ایشان خیلی حرف مهمی است.
« وَقَدْ أَمَرَ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ فِي نَحْوِ أَرْبَعِينَ مَوْضِعًا »
خدای عالم در حدود 40 جای قرآن دستور داده از پیغمبرش اطاعت کنند بعد همه اینها را میآورد:
كَقَوْلِهِ تَعَالَى: {قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ} وقَوْله تَعَالَى {وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} وَقَوْلِهِ: {قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْهِ مَا حُمِّلَ وَعَلَيْكُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَإِنْ تُطِيعُوهُ تَهْتَدُوا وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} إلَى قَوْلِهِ: {وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ} إلَى قَوْله تَعَالَى {إنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا كَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ يَذْهَبُوا حَتَّى يَسْتَأْذِنُوهُ} إلَى قَوْلِهِ: {أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ} وقَوْله تَعَالَى {وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا} {فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا} وقَوْله تَعَالَى {قُلْ إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ} وقَوْله تَعَالَى {وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا} وقَوْله تَعَالَى {وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا} وقَوْله تَعَالَى {وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ} إلَى قَوْلِهِ: {وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا} وقَوْله تَعَالَى {وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا} وقَوْله تَعَالَى {يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا} {وَقَالُوا رَبَّنَا إنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا} {رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًا} وقَوْله تَعَالَى {وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا} {يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا} {لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا}»
این موارد را میآورد بعد از اینکه، این آیات را میآورد میگوید:
«فَهَذِهِ النُّصُوصُ تُوجِبُ اتِّبَاعَ الرَّسُولِ وَإِنْ لَمْ نَجِدْ مَا قَالَهُ مَنْصُوصًا بِعَيْنِهِ فِي الْكِتَابِ كَمَا أَنَّ تِلْكَ الْآيَاتِ تُوجِبُ اتِّبَاعَ الْكِتَابِ فَهَذِهِ النُّصُوصُ تُوجِبُ اتِّبَاعَ الرَّسُولِ فَعَلَيْنَا أَنْ نَتَّبِعَ الْكِتَابَ وَعَلَيْنَا أَنْ نَتَّبِعَ الرَّسُولَ وَاتِّبَاعُ أَحَدِهِمَا هُوَ اتِّبَاعُ الْآخَرِ؛ فَإِنَّ الرَّسُولَ بَلَّغَ الْكِتَابَ وَالْكِتَابُ أَمْرٌ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ. وَلَا يَخْتَلِفُ الْكِتَابُ وَالرَّسُولُ أَلْبَتَّةَ كَمَا لَا يُخَالِفُ الْكِتَابُ بَعْضُهُ بَعْضًا قَالَ تَعَالَى: {وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا} .»
مجموع الفتاوی، ابن تيمية الحراني تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم (المتوفى: 728هـ) ،تحقیق:عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدینه، 1416هـ/1995م مکتبه اهل بیت و یک چاپ شامله ؛ ج19ص84-83.
« فَهَذِهِ النُّصُوصُ تُوجِبُ اتِّبَاعَ الرَّسُولِ »
این نصوصی که ما آوردیم متابعت از پیغمبر را بر ما واجب میکند.
« وَإِنْ لَمْ نَجِدْ مَا قَالَهُ مَنْصُوصًا بِعَيْنِهِ فِي الْكِتَابِ»
اگر چه، آنچه که پیغمبر گفته منصوص در کتاب پیدا نکنیم!
فرمایش پیغمبر اکرم یک دفعه ریشه قرآنی دارد:
(وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ) سوره بقره (2): آیه 43
و نماز را بپا داريد، و زکات را بپردازيد، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنيد (و نماز را با جماعت بگزاريد)!
یک دفعه اصلاً نشانه ای از این فرمایش پیغمبر در قرآن نیست خیلی از مسائل وجود دارد، که در قرآن نیست. واجبات نماز، مستحبات نماز یا بعضی از مسائل دیگر؛ از طهارت تا دیات ما 500 تا آیه داریم بقیه همه گفتار نبی مکرم است. غالب این گفتار هم ریشه قرآنی ندارد.
«كما أن تلك الآيات توجب اتباع الكتاب»
همانطوری که این آیات به ما میرساند ما باید از کتاب قرآن تبعیت کنیم!
« وَإِنْ لَمْ نَجِدْ مَا قَالَهُ مَنْصُوصًا بِعَيْنِهِ فِي الْكِتَابِ كَمَا أَنَّ تِلْكَ الْآيَاتِ تُوجِبُ اتِّبَاعَ الْكِتَابِ »
اگر یک حکمی در قرآن آمده باشد، پیغمبر اکرم درباره آن یک روایت هم بیان نکرده باشد بر ما واجب است از کتاب تبعیت کنیم.
متابعت از کتاب، مستلزم این نیست که پیغمبر در آن زمینه فرمایش و بیانی داشته باشد نه، قرآن حجت است و سنت هم حجت است. هر کدام حجتشان مستقل از یکدیگر است.
اینطوری نیست که حجیّت سنت پیغمبر حتماً ریشه قرآنی داشته باشد، حجیّت کتاب الله یک دلیل سنتی هم داشته باشد. نکته زیبای خیلی خوب است که این اندازه عقلش به اینجا رسیده، بد نیست.
« وَعَلَيْنَا أَنْ نَتَّبِعَ الرَّسُولَ وَاتِّبَاعُ أَحَدِهِمَا هُوَ اتِّبَاعُ الْآخَرِ؛ فَإِنَّ الرَّسُولَ بَلَّغَ الْكِتَابَ وَالْكِتَابُ أَمْرٌ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ..»
ما همینجا از ابن تیمیه سوال می کنیم که در مجموع فتاوایش گفته « لَا يَخْتَلِفُ الْكِتَابُ وَالرَّسُولُ أَلْبَتَّةَ »
اینکه ما به صورت یک فرضیه و در عالم ثبوت بگوییم کتاب با رسول، با همدیگر اختلاف ندارند؛ هیچ شکی در آن نیست؛ ولی در عالم اثبات، گفتار پیغمبر را که ما بخواهیم بگیریم از کجا بگیریم که اطمینان برای ما بیاید که این گفتار ، گفتار پیغمبر است، دروغ به پیغمبر نبستند؟
خود پیغمبر میفرماید:
«قَدْ كَثُرَتْ عَلَيَّ الْكَذَّابَةُ»
دروغگوها زیاد شدند
«فَمَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّار»
الكافي (ط – الإسلامية)، نویسنده: كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق/ مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، ناشر: دار الكتب الاسلامیة، ج1، ص62
این همه دروغ به پیغمبر بستند، این همه مطالب نادرست به پیغمبر بستند. آقای «ابن تیمیه» اینها را میخواهید چه کار کنید؟ این همه دروغ، همین آقای «بخاری» میگوید من کتابم را از میان 600 هزار روایت انتخاب کردم.
بحث اینکه سخن پیغمبر با قرآن هیچ اختلافی ندارد در آن هیچ شک و شبههی نیست ولی «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج السنه» جلد 7، صفحه 312 میگوید:
« وَقَدْ وَضَعَ النَّاسُ أَحَادِيثَ كَثِيرَةً مَكْذُوبَةً عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي الْأُصُولِ، وَالْأَحْكَامِ، وَالزُّهْدِ، وَالْفَضَائِلِ، وَوَضَعُوا كَثِيرًا مِنْ فَضَائِلِ الْخُلَفَاءِ الْأَرْبَعَةِ، وَفَضَائِلِ مُعَاوِيَةَ. »
منهاج السنة النبوية؛ اسم المؤلف: أحمد بن عبد الحليم بن تيمية الحراني أبو العباس الوفاة: 728، دار النشر: مؤسسة قرطبة – 1406، الطبعة : الأولى، تحقيق: د. محمد رشاد سالم، ج 7، ص 312
خود ایشان « وَقَدْ وَضَعَ النَّاسُ » میگوید ما از کجا بدانیم این روایاتی که آمده واقعاً گفتار پیغمبر است؟ در «صحیح بخاری» شما ملاحظه میفرمایید «ابو هریره» روایتی نقل میکند میگوید:
«قال النبي صلى الله عليه وسلم»:
بعد میگویند:
«يا أَبَا هُرَيْرَةَ سَمِعْتَ هذا من رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال: لَا، هَذَا مِنْ كِيسِ أَبِي هُرَيْرَةَ»!
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة – بيروت – 1407 – 1987، الطبعة: الثالثة، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج5، ص2048، بَاب وُجُوبِ النَّفَقَةِ على الآهل وَالْعِيَالِ، ح5040
ابو هریره ای که صحابی پیغمبر است و شما میگویید گفتار صحابی پیغمبر برای ما حجت است. و هر چه باشند مورد تأیید ما است.
آقای «ابن تیمیه»! از کجا معلوم این که الان شما دارید نماز میخوانید در نماز «بسم الله» نمیگویید «آمین» میگویید، سوره قرآن نمیخوانید تکتف هم دارید، سلام را قبل از تشهد میدهید، از کجا معلوم کسی از شما سوال کند آیا این کلام پیغمبر و سنت پیغمبر است، یا سنتی است که صحابه از قول پیغمبر نقل کردهاند؟
عبارتهایی که آقایان دارند الی ماشاء الله است؛ یعنی یک مورد و دو مورد در این قضایا نیست. «یحیی ابن مَعِين» میگوید:
« وَأَيُّ صَاحِبِ حَدِيثٍ لا يَكْتُبُ عَنْ كَذَّابٍ أَلْفَ حَدِيثٍ؟ »
شما بگویید کدام محدثی است که از کذاب، هزار حدیث نقل نکرده باشد؟
تاريخ بغداد؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي أبو بكر الخطيب البغدادي الوفاة: 463، دار النشر: دار الكتب العلمية – بيروت، ج1، ص43
اینها را آقایان دارند. « شُعْبَة (بنُ الحَجَّاجِ بنِ الوَرْدِ الأَزْدِيُّ العَتَكِيّ) » که به نظر برخی اهل سنت «امیر المومنین فی الحدیث» است میگوید:
« مَا أَعْلَمُ أَحَداً فَتَّشَ الحَدِيْثَ كَتَفْتِيشِي، وَقَفتُ عَلَى أَنَّ ثَلَاثَةَ أَرْبَاعِهِ كَذِبٌ »
الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع؛ اسم المؤلف: أحمد بن علي بن ثابت الخطيب البغدادي أبو بكر الوفاة: 463، دار النشر: مكتبة المعارف – الرياض – 1403، تحقيق: د. محمود الطحان، ج2، ص295
آقای «ابن تیمیه» اینها را شما میخواهید چه کار کنید؟ ایشان میگوید:
« وَلَا يَخْتَلِفُ الْكِتَابُ وَالرَّسُولُ أَلْبَتَّةَ كَمَا لَا يُخَالِفُ الْكِتَابُ بَعْضُهُ بَعْضًا قَالَ تَعَالَى: {وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}(نساء 82) »
اینها را مقایسه کردن شما نمیتوانید؛ ولی شیعه میتواند؛ چون شیعه احادیثش را از اهلبیت گرفته اهلبیت هم عِدل قرآن هستند بعد ایشان میگوید:
وَالْأَحَادِيثُ كَثِيرَةٌ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي وُجُوبِ اتِّبَاعِ الْكِتَابِ وَفِي وُجُوبِ اتِّبَاعِ سُنَّتِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَقَوْلِهِ: {لَا أُلْفِيَن أَحَدَكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ يَأْتِيه الْأَمْرُ مِنْ أَمْرِي مِمَّا أَمَرْت بِهِ أَوْ نَهَيْت عَنْهُ فَيَقُولُ: بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ هَذَا الْقُرْآنُ فَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَلَالٍ حَلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ أَلَا وَإِنِّي أُوتِيت الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ أَلَا وَإِنَّهُ مِثْلُ الْقُرْآنِ أَوْ أَعْظَمُ} هَذَا الْحَدِيثُ فِي السُّنَنِ وَالْمَسَانِيدِ مَأْثُورٌ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ عِدَّةِ جِهَاتٍ مِنْ حَدِيثِ أَبِي ثَعْلَبَةَ وَأَبِي رَافِعٍ وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَغَيْرِهِمْ. »
مجموع الفتاوی، ابن تيمية الحراني تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم (المتوفى: 728هـ) ،تحقیق:عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدینه، 1416هـ/1995م مکتبه اهل بیت و یک چاپ شامله ؛ ج19ص85-84.
عزیزان خوب دقت کنند. میگوید:
(وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا)
و در اين هنگام، شاهدي از خانواده آن زن شهادت داد.
سوره یوسف (12): آیه 26
احادیث زیادی از پیغمبر داریم که متابعت از کتاب واجب است و همچنین احادیث زیادی داریم که متابعت از سنت پیغمبر واجب است. روایت آورده این روایت آبرو و حیثیت «ابن تیمیه» را بر باد داده است.
« كَقَوْلِهِ: لَا أُلْفِيَن أَحَدَكُمْ مُتَّكِئًا عَلَى أَرِيكَتِهِ »
نبینم یک کسی بر مسند خلافت و حکومت نشسته!
« يَأْتِيه الْأَمْرُ مِنْ أَمْرِي مِمَّا أَمَرْت بِهِ أَوْ نَهَيْت عَنْهُ»
کسی میآید حدیثی از من میگوید. میگوید پیغمبر اینطوری امر کرده، پیغمبر اینطوری نهی کرده!
« فَيَقُولُ: بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ هَذَا الْقُرْآنُ »
حرف پیغمبر را کنار بگذارید بین ما و بین شما این قرآن است.
« فَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَلَالٍ حَلَلْنَاهُ وَمَا وَجَدْنَا فِيهِ مِنْ حَرَامٍ حَرَّمْنَاهُ »
هر چه ما در قرآن حلال پیدا کنیم، عمل میکنیم از حرام اجتناب میکنیم.
« أَلَا وَإِنِّي اُوتِيتُ الْكِتَابَ وَمِثْلَهُ مَعَهُ»
خدا به من قرآن داده و مثل قرآن هم با قرآن است که همان سنت است.
« أَلَا وَإِنَّهُ مِثْلُ الْقُرْآنِ أَوْ أَعْظَمُ »
این سنت یا مثل قرآن است یا اعظم است.
«هَذَا الْحَدِيثُ فِي السُّنَنِ وَالْمَسَانِيدِ مَأْثُورٌ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ عِدَّةِ جِهَاتٍ مِنْ حَدِيثِ أَبِي ثَعْلَبَةَ وَأَبِي رَافِعٍ وَأَبِي هُرَيْرَةَ وَغَيْرِهِمْ»
آقای «ابن تیمیه» شما میفرمایید که پیغمبر اینطوری فرموده، این عبارتی که خود شماها از خلیفه اول نقل کردهاید چه کار کنیم؟ به ما که مربوط نمی شود!
ذهبی در کتاب «تذکرة الحفاظ» جلد 1، صفحه9 ، از « ابْنِ اَبِي مُلَيْكَة»(“مُجْمَعٌ عَلَى ثِقَتِهِ” که «قاضی القضات» زمان آقای «عبدالله بن زبیر» بود) عین همان فرمایش پیغمبر را از زبان خلیفه اول میگوید:
«أَنَّ الصِدِّيقَ جَمَعَ النَّاسَ بَعْدَ وَفَاةِ نَبِيِّهِمْ فَقَالَ: «إِنَّكُم تُحَدِّثُونَ عَنْ رَسُول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَحَادِيثَ تَخْتَلِفُونَ فِيهَا وَالنَّاسُ بَعْدَكُمْ أَشَدُّ اخْتِلَافاً. فَلَا تُحَدِّثُوا عَنْ رَسُولِ اللهِ شَيْئاً. فَمَنْ سَأَلَكُمْ فَقُولُوا: بَيْنَنَا وَبَيْنكُمْ كِتَابُ اللهِ. فَاسْتَحِلُّوا حَلَالَهُ وَحَرِّمُوا حَرَامَهُ»
بعد ایشان میگوید:
« وَلَمْ يَقُلْ حَسْبُنَا كِتَابَ اللهِ كَمَا تَقُولُهُ الخَوَارِجُ »
«حسبنا کتاب الله» نگفت!
« كَمَا تَقُولُهُ الخَوَارِجُ »
همچنانکه خوارج «حسبنا کتاب الله» میگویند!
تذكرة الحفاظ؛ اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدين محمد الذهبي الوفاة: 748، دار الكتب العلمية بيروت-لبنان،ط: الأولى،(شامله) ج 1، ص 9.
یا اولین بار خلیفه دوم «حسبنا کتاب الله» گفت؟ آقای «ابن تیمیه» این را چه کار کنیم؟ ابوبکر میگوید: « بَيْنَنَا وَبَيْنكُمْ كِتَابُ اللهِ »؛ روایت پیغمبر را کنار بیاندازید هر چه در کتاب خدا است: « فَاسْتَحِلُّوا حَلَالَهُ وَحَرِّمُوا حَرَامَهُ »!
از آن طرف هم خلیفه دوم به صراحت « حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ » میگوید چه کار کنیم؟ این عبارت آقای خلیفه دوم را در کتاب «صحیح بخاری» ببینید دارد:
« قَالَ عُمَرُ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ غَلَبَهُ الوَجَعُ، وَعِنْدَكُمُ القُرْآنُ، حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»
کتاب ما هست لازم نیست برای سخن پیغمبر اهمیتی قائل بشویم!
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، ط: الأولى، 1422هـ، تحقيق: محمد زهير بن ناصر الناصر.(شامله)، ج6، ص9، ح 4432 .
«حسبنا کتاب الله» از آقای عمر در «صحیح مسلم» با این تعبیر است:
«فقال عُمَرُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قد غَلَبَ عليه الْوَجَعُ وَعِنْدَكُمْ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا كِتَابُ اللَّهِ»
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج3، ص1259، ح1637
آقای «ذهبی» شما میگویید خلیفه اول گفت:
«بيننا وبينكم كتاب الله… ولم يقل حسبنا كتاب الله»
«حسبنا کتاب الله» نگفت. «حسبنا کتاب الله» را عمر گفته چه کار بکنیم؟ آیا با تمام این قضایا شما باز میفرمایید کتاب الله با سنت پیغمبر با هم اختلاف ندارند؟ همین روایتی که شما آوردید پیغمبر فرمود نیابم کسی بر مسند خلافت نشسته که:
«فيقول بيننا وبينكم هذا القرآن، فما وجدنا فيه من حلال حللناه وما وجدنا فيه من حرام حرمناه»
این عبارت خلیفه اول شما است چه کارش کنیم؟ اینها با این بساطی که درست کردند و برای صحابه آوردهاند و اهلبیت را کنار گذاشتهاند، این جز بیراهه رفتن و جز با سنت پیغمبر مخالفت کردن چیز دیگری نیست.
قضیه به قدری واضح و روشن است که مثل آقتاب در وسط روز است. الان ما دو تا عبارت از «ابن تیمیه» آوردیم و تحلیل کردیم. یک بچه دبستانی هم این تحلیل و استدلال را میفهمد دیگر بحث علمی هم نیست که ما بگوییم بحث علمی و فلسفی است، نه یک بحث ساده ساده است که عوام و غیر عوام همه میفهمند.
بعد ایشان میگوید:
« وَفِي صَحِيحِ مُسْلِمٍ عَنْهُ مِنْ حَدِيثِ جَابِرٍ أَنَّهُ قَالَ فِي خُطْبَةِ الْوَدَاعِ: {وَقَدْ تَرَكْت فِيكُمْ مَا إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ: كِتَابَ اللَّهِ تَعَالَى} »
مجموع الفتاوی، ابن تيمية الحراني تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم (المتوفى: 728هـ) ،تحقیق:عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدینه، 1416هـ/1995م مکتبه اهل بیت و یک چاپ شامله ؛ ج19ص85.
آقای «ابن تیمیه» چقدر تو خائن هستی؟ در «خطبة الوداع» گفت: «وقد تركت فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعده» فقط: «كتاب الله» گفت؟ یانه «عترتی و اهلبیتی» را هم آورد؟
در کتاب «جامع ترمذی» با تحقیق آقای «البانی» چاپ «عربستان سعودی»، «مملکة العربیة السعودیة ریاض»، «البانی» هم میگوید «صحیحٌ» حدیث 3788.
« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الآخَرِ: كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الأَرْضِ. وَعِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي، وَلَنْ يَتَفَرَّقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِي فِيهِمَا.»
«هَذَا حَدِيثٌ حَسَنٌ غَرِيبٌ»
الجامع الصحيح سنن الترمذي؛ المؤلف: محمد بن عيسى أبو عيسى الترمذي السلمي، الناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآلبانی، ج5، ص663، ح3788
اینها را ما چه کار کنیم؟ در «مجمع الزوائد هیثمی» هم همینطور، در «مسند احمد» هم همینطور آورده. به این شکل که شما آقای «ابن تیمیه» فقط کتاب الله گفتید صحیح نیست.
در کتاب «الاحادیث الصحیحه» جلد 4، صفحه 260 دارد:
« قَامَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَوْمًا فِينَا خَطِيبًا، بِمَاءٍ يُدْعَى( خُمًّا)»
( خُمًّا) همان «غدیر خم» است.
آقای ابن تیمیه! پیغمبر اکرم میفرماید:
« وأنا تارك فيكم ثقلين،أولهما كتاب الله، فيه الهدى والنور (من استمسك به وأخذ به كان على الهدى، ومن أخطأه ضل) ، فخذوا بكتاب الله، واستمسكوا به – فحث على كتاب الله ورغب فيه، ثم قال: – وأهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي، أذكركم الله في أهل بيتي»
سلسلة الأحاديث الصحيحة وشيء من فقهها وفوائدها ، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض،ط اولی لمكتبة المعارف؛ ج 4 ،ص 365.
«صحیح مسلم» هم دارد چرا شما اینطوری بیراهه میروید؟ این حدیث «غدیر» است بفرمایید:
« وَأَنَا تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ: أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللهِ فِيهِ الْهُدَى وَالنُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللهِ، وَاسْتَمْسِكُوا بِهِ ” فَحَثَّ عَلَى كِتَابِ اللهِ وَرَغَّبَ فِيهِ، ثُمَّ قَالَ: «وَأَهْلُ بَيْتِي أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي، أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي» »
صحيح مسلم؛ اسم المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261، دار النشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ج4، ص1873، ح2408
ابن تیمیه میگوید در «حجة الوادع» گفت:
« وَقَدْ تَرَكْت فِيكُمْ مَا إنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ: كِتَابَ اللَّهِ تَعَالَى »
ولی «اهلبیتی» و «عترتی» نباید اینجا بیاید چون با عقائد آنها همخوانی ندارد!
« وَفِي الصَّحِيحِ عَنْ {عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي أَوْفَى أَنَّهُ قِيلَ لَهُ: هَلْ أَوْصَى رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ؟ قَالَ: لَا »
پیغمبر، آخرین لحظه وصیت کرد؟ گفت نه وصیت نکرد.
« قِيلَ: فَكَيْفَ كَتَبَهُ عَلَى النَّاسِ الْوَصِيَّةَ؟ »
اگر پیغمبر وصیت نکرد پس چطور به مردم گفت هنگام مرگ شما وصیت کنید؟
پیغمبر خودش وصیت نکرده به ما گفته که شما موقع مرگ وصیت کنید قرآن هم میگوید:
(يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا شَهادَةُ بَيْنِكُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حينَ الْوَصِيَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصابَتْكُمْ مُصيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَيُقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لا نَشْتَري بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى وَ لا نَكْتُمُ شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمين) سوره مائده (5): آیه 106.
اي کساني که ايمان آوردهايد! هنگامي که مرگ يکي از شما فرا رسد، در موقع وصيت بايد از ميان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ يا اگر مسافرت کرديد، و مصيبت مرگ شما فرا رسيد، (و در آن جا مسلماني نيافتيد،) دو نفر از غير خودتان را به گواهي بطلبيد، و اگر به هنگام اداي شهادت، در صدق آنها شک کرديد، آنها را بعد از نماز نگاه ميداريد تا سوگند ياد کنند که: ما حاضر نيستيم حق را به چيزي بفروشيم، هر چند در مورد خويشاوندان ما باشد! و شهادت الهي را کتمان نميکنيم، که از گناهکاران خواهيم بود!
« أَوْصَى بِكِتَابِ اللَّهِ»
پیغمبر وصیت به کتاب خدا کرد.
مجموع الفتاوی، ابن تيمية الحراني تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم (المتوفى: 728هـ) ،تحقیق:عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدینه، 1416هـ/1995م مکتبه اهل بیت و یک چاپ شامله ؛ ج19ص85.
اینجا میگوید وصیت نکرد، اینجا میگوید «اوصی بکتاب الله» اینها را چه کار کنیم؟ در کتاب «صحیح بخاری» است.
«هَجَرَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم قال دَعُونِي فَالَّذِي أنا فيه خَيْرٌ مِمَّا تدعونني إليه وَأَوْصَى عِنْدَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ»
سه مطلب را وصیت کرد.
یکی:
«أَخْرِجُوا الْمُشْرِكِينَ من جَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَأَجِيزُوا الْوَفْدَ بِنَحْوِ ما كنت أُجِيزُهُمْ»
…افراد و گروهها و هیأتهای که میآیند از اینها پذیرائی کنید همانطوری که من پذیرائی کردم.
«وَنَسِيتُ الثَّالِثَةَ»
سومی را من فراموش کردم!
ای بر پدر دروغگو لعنت! ببینید این را چه کار باید کرد؟ اینها یکی دو جا نیست. چه کسی کلمه «نسیت ثالثه» را از میان روات آورده ما نمیدانیم عزیزان دقت کنند.
«حدثنا قَبِيصَةُ حدثنا بن عُيَيْنَةَ عن سُلَيْمَانَ الْأَحْوَلِ عن سَعِيدِ بن جُبَيْرٍ عن بن عَبَّاسٍ»
الجامع الصحيح المختصر؛ اسم المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي الوفاة: 256، دار النشر: دار ابن كثير , اليمامة – بيروت – 1407 – 1987، الطبعة: الثالثة ، تحقيق: د. مصطفى ديب البغا، ج3، ص1111، ح 288
حالا «نَسِيتُ الثَّالِثَةَ» را « قَبِيصَةُ» میگوید، « ابْنُ عُيَيْنَة» میگوید، «سلیمان اَحْوَل» میگوید یا «سعید ابن جُبَيْر » میگوید یا «ابن عباس»میگوید « نَسِيتُ الثَّالِثَةَ »! ببینید این خیلی عجیب است.
ولی اینکه «ابن عباس» گفته باشد و اینها حذف کرده باشند « نَسِيتُ الثَّالِثَةَ» به راویان قبل از «ابن عباس» برگردد ظاهراً احتمالش خیلی قوی است.
« وَسُنَّةُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تُفَسِّرُ الْقُرْآنَ كَمَا فَسَّرَتْ أَعْدَادَ الصَّلَوَاتِ وَقَدْرَ الْقِرَاءَةِ فِيهَا وَالْجَهْرَ وَالْمُخَافَتَةَ وَكَمَا فَسَّرَتْ فَرَائِضَ الزَّكَاةِ وَنُصُبِهَا وَكَمَا فَسَّرَتْ الْمَنَاسِكَ وَقَدْرَ الطَّوَافِ بِالْبَيْتِ وَالسَّعْيِ وَرَمْيِ الْجِمَارِ وَنَحْوِ ذَلِكَ.»
مجموع الفتاوی، ابن تيمية الحراني تقي الدين أبو العباس أحمد بن عبد الحليم (المتوفى: 728هـ) ،تحقیق:عبد الرحمن بن محمد بن قاسم، ناشر: مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، مدینه، 1416هـ/1995م مکتبه اهل بیت و یک چاپ شامله ؛ ج19ص85.
سنت پیغمبر هم که قرآن را تفسیر کرده، زکات را تفسیر کرده اینکه در نماز قرائت چطور باشد چه موقع به جهر و چه موقع به اخفات بخوانیم؟ مناسک حج چطوری باشد؟ طواف چند تا باید باشد؟ سعی بین «صفا» و «مروه» چطوری باید باشد؟ «رمی جمرات» و … چطوری باشد؟ اینها چیزی است که سنت آمده برای ما بیان کرده است.
مطالبی که نسبت به «ابن تیمیه» من آوردم اینها را در یک فایلی قرار بدهید که اینها خیلی از جاها به دردمان میخورد. اینها بحثهای کلیدی هستند اینها را به همدیگر ارتباط دادن، خیلی از جاها مشکلات ما را حل میکند.
ان شاء الله خدای عالم بر توفیقات همه عزیزان بیافزاید. خدا حافظ همه عزیزان و بزرگواران.
«والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته»