یکی از شروط مهم و اساسی قبولی نماز در پیشگاه خداوند سبحان، داشتن حضور قلب در حینِ خواندن نماز است. متأسفانه، بسیاری از ما مسلمانان، عبادتها و نمازهای خود را بدون داشتنِ حضور قلب و بر حسبِ عادت انجام میدهیم و از همین روست که به زعم خودمان یک عمر است که نماز میخوانیم، اما آثار تربیتی و معنوی آن را در خود و اطرافیانمان نمیبینیم. چرا که گاهی، نمازهایمان ظرفی توخالی است که از تکرار یک سری عبارات و الفاظ بدون توجه به مفاهیم و معانی آن تشکیل شده ست. اما، آنچه که مسلم است این است که قطعاً ما، طالب آنیم که نمازی با حضور قلب بخوانیم. نمازی که عطر خدا بدهد و بنده را از فرش به عرشِ معبود رساند. برای دست یافتن به این مهم، بر آن شدیم تا به موضوع راهکارهای حضور قلب داشتن در نماز بپردازیم. با ما همراه باشید.
اهمیت حضور قلب داشتن در نماز
در باب اهمیتِ داشتن حضور قلب در نماز، لازم است که بدانیم: نمازِ بی حضور قلب، نماز حقیقی نیست زیرا اتصال به معبود را رقم نمی زند. مثل اینکه داری با تلفن حرف می زنی، غافل از اینکه ارتباط قطع شده است! در چنین حالتی، نماز از روحِ حقیقت و باطن خود دور شده و به شکل یک قاب میان تهی و عملی بی روح درمی آید، هیچ یک از آثار و فوایدی که در آیات و روایات، برای نماز ذکر شده، در چنین نمازی وجود ندارد وچه بسا خود، موجب دوری از معبود نیز بشود.
در باب اهمیت و ضرورت داشتن حضور قلب در نماز، احادیث و روایات بسیاری وارد شده که همگی بر این مهم تصریح میکنند که میزان و درجه ی قبولی نماز، به میزان حضور قلب نمازگزار در نماز بستگی دارد و به تناسبِ توجه و وجود حضور قلب، نمازش مورد قبول کردگار واقع میشود. از آن جمله:
- رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرموده اند که: عبادت کن خداوند متعال را به گونه ای که گویا او را مىبینى؛ و اگر تو او را نمىبینى یقیناً او تو را مىبیند.[۱]
- امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: «اَن العبدَ لیُرفعُ لهُ مِن صلاتهِ نصفُها او ثلُثها او ربعُها او خمسُها و ما یرفعُ لهُ الّا ما اقبلَ علیهِ بقلبهِ؛ [۲] همانا از نماز انسان، نصفش، ثلثش، ربعش یا خمسش بالا برده میشود و آن مقداری از نماز که در آن، توجّه قلبی داشته باشد بالا برده میشود.»
- پیامبر اکرم صلی الله فرمودند: کسى که دو رکعت نماز بجای آورد و در آن به چیزى از دنیا متوجّه نشود، خداى تعالى گناهان او را میآمرزد.[۳]
- رسول خدا صلوات الله به جناب ابوذر رضی الله فرمودند: دو رکعت نماز مختصر و با توجه، بهتر است از ایستادن به نماز به اندازه ی یک شب تمام، در صورتى که قلب غافل باشد.[۴]
- در روایتی که جناب ابو حمزه ثمالى رضی اللَّه نقل کرده است، چنین مىگوید: روزی دیدم حضرت على بن الحسین علیه السلام را که به نماز مشغول بودند. ردای آن حضرت از دوششان افتاد. اما آن را راست و میزان نفرمود تا آن که از نماز فارغ شد. از دلیل آن سؤال کردم، فرمودند: واى بر تو، آیا مىدانى در خدمت چه کسى بودم؟ [۵]
مراتب حضور قلب در نماز
درباره مراتب حضور قلب، سخنان بسیاری از بزرگان و عالمان دین و اهل معرفت رسیده است، از آن جمله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، مراتبی را برای داشتن حضور قلب در نماز برمیشمارد که بدین قرار است:
- گاهی نمازگزار توجه دارد که در محضر پروردگار عالم ایستاده است.
- گاهی فکر نماز گزار متوجه به اداء صحیح حروف و کلمات عربی نماز است.
- گاهی توجه نمازگزار به انجام دادن صحیح افعال و ارکان و واجبات نماز است؛ مانند چگونگی انجام قیام، رکوع، سجده و …
- گاهی نیز فکرش، متوجه معنائی از افعال و اقوال است.[۶]
البته بعضی از بزرگان نیز توجه به اسرار نماز (توجه به حقیقت اسراری چون تکبیر، تسبیح، توحید و تقدیس) و نفوذ مفاهیم و معارفِ کلمات و اذکار نماز را به قلب و کشف و شهودِ آن ها را از دیگر مراتب حضور قلب دانستهاند.[۷]
مجتبی آقا تهرانی نیز برای حضور قلب مراتبی از جمله مرتبه علمی، ایمانی، شهودی و فنایی را عنوان کرده است.[۸]
با الهام از سخنان بزرگان و علمای دین، مراتب حضور قلب به این شرح بیان می شود؛
- سخن گفتن با خدا
مرتبه اول: کسی که نماز می خواند باید توجه کند که اگرچه به معانی اذکار نماز توجه نمی کند، لیکن با خداوند سخن میگوید و مشغول حمد و ثنای اوست،.این مرتبه برای آن دسته از نمازگزارانی است که معانی آیات و عبارات نماز را نمیدانند؛ امام خمینی قدّس سره از قول مرحوم شاه آبادی رحمه الله نقل میکند:
«مَثَل این مرتبه، به این شکل است که شخصی، قصیده ای در مدح کسی بگوید و آن را به کودکی که معانی اش نمیفهمد، بدهد تا در محضر او بخواند و به آن کودک بفهماند که این قصیده در مدح این شخص است، البته آن کودکی که قصیده را میخواند اجمالاً میداند که ثنای ممدوح را میکند، اگر چه کیفیت و معنی آن را نمیداند». [۹]
- قلب تابع زبان
مرتبه دوم: این است که نمازگزار علاوه بر مرحله قبلی، به معانی کلمات و عبارات و اذکار نیز توجه داشته باشد و بداند که حین نماز چه میگوید. چنانچه امام صادق علیهالسّلام میفرمایند: «من صلّی رکعتین یعلمُ ما یقولُ فیهِما. انصرَفَ و لیسَ بَینَهُ و بینَ الله ذنبٌ الّا غفرَلَهُ؛ [۱۰]؛ هر کس که دو رکعت نماز بخواند در صورتی که بداند چه میگوید، نماز را به پایان می برد در حالی که بین او و خداوند متعال، هیچ گناهی نیست، مگر آن که خداوند آنها را میبخشاید». در این مرتبه، قلب تابع زبانِ نمازگزار است.
مرتبه سوم: این است که نمازگزار، اسرار و روح عبادت و حقیقتِ آیات و عبارات و اذکار و تسبیح و تحمید و سایر مفاهیم ژرفِ نماز را بفهمد و در حال اقامه ی نماز به آنها توجه کند تا اینکه خوب بداند که در نماز چه میگوید و از چه کسی چه میخواهد؟
- مرحله یقین و ایمان
مرتبه چهارم: نمازگزار علاوه بر مراحل قبل، لازم است که اسرار و حقایق اذکار و ارکان نماز را به طور کامل در قلب و باطن خویش نفوذ داده و به مرحله ایمان و یقین کامل برسد.در این مرتبه است که زبان به طور کامل از قلبِ نمازگزار پیروی میکند. از آنجاییکه قلب به آن حقایق، یقین درونی و ایمان کامل دارد، زبان را وادار به گفتن اذکار نماز میکند.
مرتبه پنجم: در این مرتبه، شخصِ نماز گزار به مرتبه ی کشف و شهود و حضور قلبِ کامل میرسد که به این مرتبه، حضور قلب در ذاتِ معبود میگویند نه حضور قلب در عبادت؛ یعنی شخص به مرحلهای رسیده است که اسماء و صفاتِ جمال و کمالات حقِ داور را با چشم باطن مشاهده و درک میکند، کسی را جز خدا نمیبیند، صدایی جز صدای معبود نمی شنود، تا جایی که حتی به خودش و افعال و گفتار و حرکات و اذکارِ خود نیز توجهی نداشته و غرق در شوق وصال معبود است. از سخن و سخنگو نیز غافل است و کاملاً مجذوب در دریای معرفت الهی است، البته در این مرتبه هم مراتبی نهان است که نسبت به سالکین راه طریقت، متفاوت است.[۱۱][۱۲][۱۳]
حضور قلب، شرط قبولی نماز
آنچه که برای داشتن حضور قلب در نماز، دارای اهمیت است این است که ابتدا باید شرایط و اسباب ایجاد چنین حالتی را مهیا کرده و موانع بروز آن را برطرف نماییم. چرا که لازمه ی رسیدن به مقصود، فراهم ساختن مقدمات ایجاد آن است. چشم و گوش و خیال و خلاصه همه ی حواس ظاهری و باطنی انسان، به مانند قاصدکی سبکبال است که به هر نسیمی از اینجا به آنجا و از یک موضوع به موضوع دیگر پرواز می کنند، طبیعی است که با وجود چنین مانع سیالی، داشتن حضور قلب در نماز دشوارتر خواهد بود و تلاش بیشتری را خواهد طلبید.
لازم است توجه شود که داشتن حضور قلب یکی ازشرائط باطنی وآداب عمقیِ نماز است و بر اساس روایات وارد شده، شرط قبولیِ نماز است. یعنی آثار تربیتی ویژه ی نماز که نتایج شگرف روحی و معنوی و اخروی برای نمازگزار دارد، در گروِ داشتن حضور قلب در هنگام خواندن نماز است که البته مراتبی دارد که ذکر شد، با همه ی این تفاصیل، داشتن حضور قلب در نماز، در نظر فقها، از شرائط قبولی نماز است، نه ازشرائط صحت نماز و یقیناً بین این دو فرق است. زیرا ممکن است گاهی، شخص نمازی بخواند که تمام شرئط فقهیِ لازم برای صحت نماز را که در رسالههای عملیه آمده است، داشته باشد، اما دارای شرائط کمال و قبولی نباشد. در این صورت می توان گفت؛ درست است که نماز بدون حضور قلب، نیازی به اعاده یا قضا کردن ندارد، اما اینگونه نماز خواندن، بهره و فایده ای برای نمازگزار نخواهد داشت.
راهکارهای بدست آوردن حضور قلب در نماز
راهکارها و عواملی که در به دست آوردن حضور قلب در نماز مفید و مؤثر هستند عبارتند از:
اهمیت دادن به نماز
اهمیت دادن به یک امر باارزش، شامل دوست داشتن آن و وقت گذاشتن برای آن است. امری که اراده و خواست انسان را می طلبد. چنانچه، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی رحمه الله می گوید: حضور قلب، سببش همت و خواست آدمی است، چون قلبِ انسان، دنباله رو همت و ایمان راسخ شخص به حقیقت وجودی نماز می باشد. کسی که به این حقیقت، باور داشته باشد که نماز معراج اوست و باعث رسیدن او به سعادت خواهد شد، با کسی که نماز را یک تکلیفِ سخت و طاقت فرسا می پندارد و از روی اجبار و با اکراه آن را انجام می دهد، یقیناً از جهت داشتن حضور قلب با یکدیگر متفاوتند.[۱۴] چنانچه از حضرت محمد صلّى اللَّه علیه و آله منقول است که: «دو نفر از امّت من به نماز مىایستند در صورتى که رکوع و سجودشان یکى است و حال آن که میان نماز آنها، مَثَل تفاوت ما بین زمین و آسمان است [۱۵].
اولین قدم این است که برای نماز، وقت بگذاریم به این معنا که مثلاً اندکی قبل از شروع نماز در محل اقامه ی نماز یا سجاده ی خود بنشینیم و برای نماز آماده شویم. تا اینکه دل و فکر و ذهن شخص از دنیا و از تمام اموری که با آن سر و کار دارد، فارغ شود و از آن پس به نماز بایستیم. گفتن اذان و اقامه و توجه به معانی و مفاهیمِ اذکار آنها نیز عامل مهمی در کسب آمادگی قلبی برای شروع یک نماز خوب و توأم با حضور قلب است.
پس اگر بخواهیم در نمازمان، حضور قلب داشته باشیم، لازم است که اهمیت عبادتِ خداوند را به قلبِ سلیم تفهیم کنیم و این امر ممکن نیست مگر با درک فواید و یقین به اسرار و حقایق نماز [۱۶]
شناخت و معرفت
معرفت و شناخت نسبت به ذات معبود و نیایش وعبادت و ابراز بندگی در پیشگاه خداوند، تأثیر بسزایی در به دست آوردن حضور قلب دارد. چنانچه امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما من شی بعد المعرفه یعدل هذه الصلاه.»؛ بعد از معرفت، عملی نیست که بتواند با نماز رقابت کند.[۱۷]
شناخت و حصول معرفت در شخص نمازگزار باید به درجه ای از کمال برسد که شخص در همه حال خود را محتاج و نیازمند به خدای خویش بداند و همواره در آیات و روایات و نشانه هایی که انسان را نیازمند به خدا معرفی می کند، توجه و تفکر نماید. چنانچه خداوند در قرآن کریم می فرماید: «انتم الفقراء الی الله.»؛ شما نیازمندان به سوی خدا هستید. [۱۸] به این معنی که آن هنگامی که می خواهیم مهیای اقامه ی نماز شویم، اگر به این موضوع فکر کنیم که در حال صحبت با کسی هستیم که تمام وجود و هستی و زندگی مان وابسته به ذات مقدس اوست و هر قدمی که برمی داریم و هر نفسی که می کشیم، نیازمند عنایت و التفات پروردگار هستیم، یقیناً حضور قلب بیشتری در حین نماز خواهیم داشت.[۱۹]
احساس نیاز
یکی دیگر از راهکارهای ایجاد حضور قلب در نماز و سایر عبادات، احساس نیاز به خواندن نماز است. اگر شخص، یقین داشته باشد که نماز، نه یک تکلیف، بلکه توشه و سرمایه ی مسیر رسیدن به سعادت و بهترین وسیله ی ارتباط بنده با معبود و معراج مؤمن و مایه ی تقرب و نزدیکی به خداوند متعال و صد البته دژ محکمی در برابر وسوسه های شیطان و مایه ی روشنی و آرامش دل و در یک کلام، کارخانه انسان سازی است، آن چنان برای نماز بی تاب خواهد شد و احساس نیاز خواهد کرد که به هیچ قیمتی حاضر نخواهد شد که آن را از دست بدهد.[۲۰] از این رو، شایسته است که برای حصول حضور فلب در نماز، همواره از خداوند بزرگ کمک بخواهیم و گام اول در این استمداد، استعاذه است. اینکه در آغاز نماز «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ اٌلشَیطَانِ اٌلرَّجیمِ» بگوییم و از شر شیطان رجیم به خدای سبحان پناه ببریم تا مباد که ابلیس، توجه و حضور قلبمان را نشانه رود.
استعاذه از پروردگار در راستای پناه بردن به او از شرّ وسوسهها و فریبکاری های شیطان امری ضروری است و البته پر واضح است که باید در بیان استعاذه صادق باشیم، یعنی اینطور نباشد که زبانمان مشغول استعاذه باشد و قلب و روحمان به غیر خدا متعلق و مشغول باشد. مانند کسی که بر درِ حصار استواری ایستاده و از شرِ درندهای که می خواهد او را بگیرد، پی در پی به زبان می گوید که از شرّ این درنده به این قلعه محکم پناه می برم، ولی همان طور برجای خود ثابت ایستاده و به درون قلعه نمیرود.
فهم و درک معانی اذکار نماز
نماز گزار حقیقی با فهم معانی و مفاهیم اذکار و عبارات نماز، در حقیقت مخاطب آن مناجات ها را در قلب خویش حاضر می یابد، زیرا که می داند روحش، قطره ای از دریای بیکران وجود خداوند است و به راستی که معبود از رگ گردن به او نزدیک تر است.
چنانچه شخص نمازگزار، با توجه و تدقیق، معانیِ الفاظ نماز را به قلبِ خویش القاء نماید، این توجه، اثر مثبت و سازنده اش را خواهد گذاشت. از این روست که امام صادق علیه السلام می فرماید: «آن کسی که دو رکعت نماز بخواند و بفهمد که چه می گوید، از جایگاه نمازش خارج نمی شود مگر اینکه گناهان او بخشیده شده باشد»[۲۱]
توجه به الفاظ و معانی آنها، صدق کلام را می رساند. یعنی مثلاً وقتی که می گوییم: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» ؛ تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم، صداقت داشته باشیم و نه تنها در زبان بلکه قلباً هم به خدای تعالی عرض نماییم که من فقط تو را میپرستم و از غیر تو یاری نمی خواهم. یقیناً به دست آوردن حضور قلب بدون عنایت و یاری خداوند امکان پذیر نیست، به همین سبب است که پس از ادعای بندگی و عبادت، در اثنای همین عبادت یعنی نماز، از تو استعانت می جویم و تو را به یاری می طلبم.
تمرین و ممارست
یکی از راهکارهای مؤثر برای کنترل کردن افکار و خیالاتِ ذهن و حصول حضور قلب در نماز، مراقبت و تمرین است. اینکه قبل از نماز تصمیم بگیریم که از افکارمان مراقبت کنیم و به محض اینکه خیالاتی به جز نماز و مناجات به سراغمان آمد، آنها را از سر بیرون کنیم. ممارست داشتن در این امر شروع خوبی است برای رسیدن به حضور قلب. نمازگزار باید در حین نماز هر چه که مقدور اوست و با تمام توان، بالهای خیال و فکر را محافظت کرده و به نماز توجه کند و زمانی که خیال او به جای دیگری معطوف شد، سریعاً آن را باز گردانده و به معانی نماز دقت کند. شاید این امر به ظاهر کمی مشکل به نظر بیاید ولی مسلماً توجه و ممارست به این مهم، نتیجه بخش خواهد بود. امید است که در اثر این مراقبت و تمرین، کم کم، افسار خیالات و افکار گوناگون، بدست شخص نمازگزار افتاده و با اندک تأملی، اراده بر نشاندن حضور قلب تا آخر نماز، نتیجه بخش خواهد بود.[۲۲]
کم کردن اشتغال به ظواهر دنیا
از جمله راههای دیگری که در به دست آوردن حضور قلب در نماز تأثیر شگرفی دارد، این است که انسان در زندگی روزمره و غیر از اوقات نماز، دل و جان را از مشغول شدن به ظواهر دنیا محافظت نماید و فقط به اندازه رفع حوائج و برطرف کردن نیاز، به امور دنیا بپردازد.
هنگامی که انسان، در طول شبانه روز دل و ذهن خود را مدام درگیر امور ظاهری دنیا و اشتغالات بیهوده ی آن می کند و برای کارهای سطحی و لذات گذران زندگی اهتمام می ورزد، هنگام خواندن نماز، همه ی آن دل مشغولی ها و افکار به ذهن او هجوم می آورند و اینگونه است که نمازگزار دیگر نمی تواند فکر و ذهن خود را در مقابل آنها حفظ کرده و با حضور قلب به نیایش با معبود بپردازد.[۲۳]
به همین دلیل است که علما و بزرگان دین می فرمایند: قبل از اینکه به نماز بایستی، دل و جان را از هر آنچه که به آن مشغول است باز دار و آن را رفع کن تا هنگام خواندن نماز متوجه آن نشوی.[۲۴]
البته مراد از این سخن، رهبانیت و تارک دنیا شدن نیست. اساساً دین اسلام به جد با رهبانیّت، دوری از بدیهیات دنیا، ترک کار و تلاش و انزوا و تجرد گزینی و…مخالف است، به همین جهت است که، پیامبر گرامی اسلام صلّی الله میفرماید:«لا رهبانیّه فی الاِسلام»؛ رهبانیت (ترک دنیا) در اسلام نیست».[۲۵]
آخرین نماز
از بررسی روایات و تعالیم بزرگان چنین برمی آید که اگر نمازگزار هنگامی که برای نماز آماده می شود، چنین بیاندیشد که این، آخرین نماز و آخرین فرصت برای ابراز بندگی و پیشانی عبودیت بر خاک ساییدن است، یقیناً حضور قلب سایه اش را بر نمازِ او خواهد گسترانید. چنانچه در روایتی می خوانیم؛ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله: «صَلِّ صَلاهَ مُوَدِّعٍ؛ فإنّ فیها الوُصلَهَ و القُربى.»؛ پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند: آنچنان نماز بخوان که گویى آخرین نماز عمر تو است؛ زیرا چنین نمازى موجب رسیدن و نزدیک شدن به خدا است.[۲۶]
امام صادق علیه السلام نیز در حدیث مشابهی می فرمایند: «هنگامی که نماز فریضه را میخوانی در وقتش بخوان، به مانند کسی که نماز وداع می خواند و می ترسد که بعد از این دیگر توفیق نماز خواندن نیابد.»[۲۷]
نماز در صف تسبیح کنندگان
نکته ی مهم دیگر، توصیه بزرگان دین است به این که توجه داشته باشیم که وقتی برای نماز برمی خیزیم، تمام موجودات عالم در حال تسبیح و نمازند. ملائکه و جمادات و نباتات و … هریک به نوعی خداوند متعال را تسبیح می گویند. شایسته نیست که اشرف مخلوقات در میان اینهمه تسبیح گوی، فکر و ذهنش را مشغول امور دیگر نماید و اذکار نماز را لقلقه ی زبان کند.
مخلوقی که پروردگار برای آفرینشش فتبارک الله می خواند، باید که با همه ی بدن و روح خود تسبیح کند نه فقط با زبان. زبان، فقط نماینده و سخنگوی هیئت اعضا و جوارح انسان است. توجه به این مهم، که همراه و همصدا با همه ی عالمیان تسبیح می گوییم و نماز می خوانیم، عامل بزرگی در به دست آوردن حضور قلب در نماز است. دقت و توجه به این موضوع که مثلاً وقتی ما در نماز میگوییم «سُبْحانَ رَبِّی الأعْلَی وَ بِحَمْدِهِ»، همزمان با جنبش لبهای ما، همه ی عالم یکصدا با هم میگویند «سُبْحانَ رَبِّی الأعْلَی وَبِحَمْدِهِ» و طنین این سجود و تجلی شکوهش در پیشگاه خداوند تا چه اندازه زیبا و ارزشمند است، نتیجه ای جز حضور قلب نخواهد داشت.
نماز از سر عادت نباشد
از جمله دلایل بی توجّهی و غفلت در نماز، از سر عادت نماز خواندن است، به این معنا که شخص نمازگزار، اصل فریضه ی نماز و افعال و ارکان و اذکار آن را از روی عادت به جای آورد نه از سر اشتیاق، در این صورت است که به حقیقت و روح نماز توجّه نداشته و نمازی عاری از توجه و حضور قلب خواهد خواند.
حضور قلب داشتن در نماز، به میزان معرفت و توجه قلبی نمازگزار بستگی دارد، بنابراین، مبرهن است که اگر نماز، به صورت عادت و غیر عالمانه درآید و صرفاً برای رفع تکلیف ادا شود، موجب غفلت و ناآگاهی و حتی حواس پرتی در نماز و سایر امور خواهد شد، به نحوی که ممکن است انسان گاهی، تمام افعال و اذکار را از روی عادت انجام دهد، بدون این که بفهمد چه کرده است و چه بر زبان رانده است.
اهمیت این موضوع به حدی است که در روایات نیز به این موضوع اشاره شده و گفته شده که گاهی طولانی کردن نماز (رکوع و سجود) به صورت عادت در میآید و لذا ارزش و قیمت خود را از دست میدهد. چنانچه امام صادق علیهالسّلام میفرماید: «لا تنظُروا اِلی طولِ رکوعِ الرّجُل و سجودهِ فانّ ذلکَ شیءٌ اِعتادَهُ فلَو ترکهُ اِستوحَشَ لذلکَ و لکن انظُروا الی صدقِ حدیثهِ و اداءِ امانتهِ»؛ به طولانی کردن رکوع و سجود کسی نگاه نکنید، زیرا ممکن است که این چیزی باشد که به آن عادت کرده است و چه بسا که اگر آن را ترک کند وحشت میکند، و لیکن به صدق در گفتارش و ادای امانتش بنگرید».[۲۸]
راهکار اسلام برای این معظل، نیت است. اسلام نیّت را برای نمازگزاران واجب نمود تا عبادتها و نمازهایشان از سر عادت و ناآگاهی انجام نگیرد. احادیث و روایات بسیاری در باب اهمیت نیّت وارد شده که همگی تصریح بر اهمیت نیت و لزوم به جا آوردن آن دارند، چنان که پیامبر اکرم صلوات الله علیه میفرمایند: «لا عَمَلَ اِلّا بینهٍ»؛ هیچ عملی، بدون نیّت قبول نیست.[۲۹]
از این روست که علمای دین و فقها میگویند: «برای صحت عبادت، نیّت لازم است، به گونه ای که اگر از شخصِ در حال نماز، پرسیده شود که چه میکنی؟ باید بلافاصله پاسخ دهد که مشغول چه کاری است و اگر فکر کند و سپس به این سؤال پاسخ دهد، به اجماع فقها نمازش باطل است.
اساساً فلسفه ی نیّت، این است که نمازگزار را از جایگاه ناخودآگاهی و غفلت به خودآگاهی و معرفت برساند. نیّت، چنانچه مداومت و استمرار داشته باشد، باعث میشود که انسان از اصلِ نماز و توجه به باطن آن، غافل نشود، از این رو می توان گفت که هر چه درجه ی خلوص نیّت بالاتر باشد، توجه به اصل نماز و ذات خداوند متعال نیز، بالاتر خواهد بود.
پرهیز از ریا و داشتن اخلاص در نماز
اخلاص یکی از شرایط قلبیه ی مهمّ نماز است و نقطه ی مقابلش، ریا است که بزرگترین آفت برای نماز و نمازگزار محسوب می شود.
حضور قلب داشتن در نماز به معنی حاضر بودن قلب و ذهن در محضر خدای تعالی و تهی کردن آنها از هر آنچه که غیر خداست می باشد و از طرف دیگر، اخلاص به معنی خالص کردن نیّت و پاک کردن آن از هرکس و هرچیز غیر خدا و از آن طرف ، ریا یعنی انجام دادن عملی به نیت غیر خدا.
حال، سؤال اینجاست! کسانی که نماز میخوانند و در ذهن خود، نیتِ غیر او را قصد میکنند و عواملی همچون جلب توجه مردم و تظاهر به نمازخوان بودن و باایمان بودن و کسب مقام و منصب و … را در قلبشان میگذرانند، چگونه می شود که ذهن و قلب خود را در محضر خداوند حاضر ببینند؟ مشخص است که در این صورت، ریا و نبود اخلاص، ذهن و قلب را متوجه غیر خدا می کند و در این صورت، دیگر حضور قلب بی معناست؛ قلب حاضر است، اما در محضر اغیار! ذهن حاضر است اما آکنده از هرکس به جز یار!
شادابی و آسایش جسم
راهکار دیگر این است که نباید در حال کسالت و سستی نماز خواند بلکه لازم است ابتدا، خستگی و خواب آلودگی و رخوت را از تن زدود و بعد از آن به نماز ایستاد. همانطور که امام باقر علیهالسّلام در این زمینه میفرمایند: «لا تقُم الی الصّلوه مُتکاسلاً و لا متناعساً و لا متثاقلاً فانّها من خللِ النّفاق»؛ با بی حالی و خواب آلودگی و کاهلانه به نماز نایستید، چرا که اینها از علامات نفاق است».[۳۰] مفهوم حدیث این است که؛ کسی که در مقابل خدای تعالی ایستاده است، لازم است که با تمام وجود در حضور پروردگار حاضر و قلبش متوجه ذات الهی باشد.
از دیگر عوامل نداشتن تمرکز و حواس پرتی، نگه داشتن بول است که فشار حاصل از این جلوگیری، موجب ناراحتی و عدم تعادل جسمی و به تبع آن، عدم تمرکز حواس و طبعاً عدم حضور قلب شخص نمازگزار در حین نماز میشود. از این رواست که حضرت امام صادق علیهالسّلام میفرمایند: «لا صلوه لحاقنٍ و لا لحاقبٍ و لحازقٍ و الحاقِنُ الّذی بهِ البُولُ و الحاقبُ الّذی بهِ الغائطُ و الحاذقُ الّذی ضَغَظَهُ الخف»؛ نماز شخص حاقن و حاقب، نماز کامل نیست و حاقن، کسی است که بول به او فشار میآورد و حاقب، کسی است که غائط به او فشار میآورد و حازق، کسی است که جوراب او را آزار میدهد.[۳۱]
پس شایسته است که نمازگزاران قبل از برخاستن برای اقامه نماز، به تخلیه کامل خود از بول و غائط بپردازند تا در هنگام ادای فریضه ی نماز، این موانع موجب حواسپرتی و اخلال در حضور قلبِ نمازگزار نگردند.
کلام آخر
البته عوامل و راهکارهای دیگری نیز برای حصول حضور قلب در نماز ذکر شده که در منابع دینی مختلف به انحاء گوناگون مورد تدقیق و مطالعه قرار گرفته اند. راهکارهایی مانند رعایت برخی از مقدمات و مستحباتِ فریضه ی نماز مثل استعمال بوی خوش، ذکر هفت مرتبه تکبیر قبل از ادای تکبیره الاحرام، نگاه کردن به محلِ سجده در حال قیام، نگاه بین دو پا به هنگام رفتن به رکوع و نیز در حال تشهد، بستن چشمها در مواقع ضروری برای پرهیز از فکرهای نامربوط به نماز، چسباندن دستها به بدن در حال قیام و …
البته درمان کامل این اختلالات و رسیدن به حضور قلب کامل در نماز، نیازمند رفع دائمی موانعی از جمله ترک معاصی و گناهان و ترک شتاب زدگی و تعجیل در خواندن نماز و … است که پرداختن به آن، نیازمند مجالی دیگر است. اما آنچه که روشن و بدیهی است این است که حضور قلب، زمانی پیدا و پایدار می شود که بر این شرایط و راهکارها مداومت و مراقبت داشته باشیم که در غیر این صورت اثر نخواهد کرد.
کاری از تحریریه ستاد اقامه نماز
پی نوشت ها
- بحارالانوار، ج ۷۴، کتاب الروضه، باب ۴، حدیث ۳. مکارم الاخلاق، ص ۴۵۹.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۴، ص۲۸.
- مستدرک الوسائل، کتاب الصلوه، ابواب افعال الصلوه باب ۲، حدیث ۱۳
- طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۶۷.
- وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۶۸۸، کتاب الصلوه، ابواب الصلوه باب ۳، حدیث ۶.
- ملکی تبریزی، اسرار الصلاه، ۱۳۷۲ش، ص۱۸۷.
- رضایی آدریانی، راهکارهای حضور قلب در نماز، ۱۳۹۲ش، ص۳۱.
- تهرانی، «دل فقط جایگاه خداست»، ص۱۳.
- امام خمینی، روح الله، اربعین، ص۴۳۴.
- شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص۴۴
- امام خمینی، روح الله، اربعین، ص۴۳۴
- امینی، ابراهیم، خودسازی، ص۲۳۱.
- ملکی تبریزی، جواد بن شفیع، اسرار الصلوه، ص۳۰۷.
- ملکی تبریزی، جواد، اسرار الصلاه، ترجمه رجب زاده، انتشارات پیام آزادی، ص ۳۰۱.
- بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۲۴۹، کتاب الصلوه، باب ۱۶، حدیث ۴۱.
- عزیزی تهرانی، علی اصغر، حضور قلب در نماز، دفتر تبلیغات اسلامی، ص ۱۰۸.
- بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۴۰۶.
- سوره فاطر، آیه ۱۵
- تهرانی، علی اصغر، حضور قلب در نماز، ص ۱۱۲ ـ ۱۱۷.
- حضور قلب، ص ۱۱۸ ـ ۱۲۲.
- بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۴۰.
- موسوی خمینی، سید روح الله، چهل حدیث، مؤسسه نشر آثار امام، چاپ بیست و پنج، ص ۴۳۰.
- نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، انتشارات رشیدی، بی تا، ص ۶۷۳ ـ ۶۶۶.
- امام خمینی، سر الصلوه، انتشارات پیام آزادی، ۱۳۶۰، ص ۵۸.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۵، باب النهی عن الرهبانیه.
- بحار الأنوار : ۷۸/۲۰۰/۲۸
- بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۲۳۲.
- شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۵۱
- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۸۴