بهترین متن های ادبی برای عید غدیر
متن ادبی برای عید غدیر با واژگانی دلنشین انتخاب حضرت علی به امامت در غدیر خم را توصیف میکند. مجموعه متن زیبا در مورد عید غدیر شامل متن کوتاه عید غدیر و متن ادبی در مورد عید غدیر را میتوان به عنوان متن جشن عید غدیر و حتی متن مجری برای عید غدیر مورد استفاده قرار داد.
سیرافی ها| سرویس سرگرمی – عید غدیر خم یکی از بزرگترین اعیاد مسلمانان و خصوصاً شیعیان است. متن ادبی برای عید غدیر با کلماتی زیبا و شیوا و زبان ادیبانه به ماجرای عید غدیر خم اشاره میکند. در ادامه پنج متن ادبی زیبا برای شما برگزیدیم که هرکدام به گونهای این اتفاق عظیم را به تصویر میکشد.
متن ادبی زیبای عید غدیر
برخاست و رسالتش را تکمیل کرد؛ میدانست باغ فردا را چه گلهایی روشن میکند. غمگین علفهای هرزه بود؛ و سرمست از عطر گلهایی که در راه بودند.
آهای، مردم! این، آخرین ودیعتی است که عشق بر شانههای خسته ولی صبور من گذاشته؛ مژده میدهم شما را به پیوند خدا و ملکوت با زمین، به پیوند بیوقفه نور و رنگین کمان، به بارانی که ریشه در خاک دارد و آسمان به شستن سر و روی خودش با آن، مباهات میکند.
خورشید نورش را از چشمهای صبور این مرد میگیرد. ستارهها تلالؤ آسمانی خندههای او هستند. هر چند این مرد غمگین کم میخندد؛ امّا باور کنید وقتی بخندد، دنیا را بهاری میکند!
آهای، مردم! این، آخرین ودیعتی است که عشق بر شانههای خسته ولی صبور من گذاشته؛ مژده میدهم شما را به پیوند خدا و ملکوت با زمین، به پیوند بیوقفه نور و رنگین کمان، به بارانی که ریشه در خاک دارد و آسمان به شستن سر و روی خودش با آن، مباهات میکند.
خورشید نورش را از چشمهای صبور این مرد میگیرد. ستارهها تلالؤ آسمانی خندههای او هستند. هر چند این مرد غمگین کم میخندد؛ امّا باور کنید وقتی بخندد، دنیا را بهاری میکند!
بخند علی! تو میدانی تمام پیامبران قبل از منی! تو ادامه همه دلتنگیهای من و حرا هستی! تو معنی دهنده تمام گریههای شبانه نوحی! تو هیبت موسا داری! تو نفس عیسا داری! تو از خون ابراهیمی، از تبار اسماعیل، از سلاله عشق، تو محمدی! تو من هستی و من توام؛ در آیینه وحدت ازلی!
بخند علی و دستی را که بالا میبرم، ایستاده نگه دار! تا تاریخ زیر سایه آن بخندد، تا فردا از سر انگشتهای تو اجازه ورود بگیرد، تا عشق حق داشته باشد از این همه باران بیوقفهای که بر این دلهای خسته باریدیم، بگوید! حالا رنگین کمان چشمهای تو معنای همه بارانهاست. حالا منم و دستهای تو و تویی دست نیاز این خاکِ مشتاق!
بخند علی و دستی را که بالا میبرم، ایستاده نگه دار! تا تاریخ زیر سایه آن بخندد، تا فردا از سر انگشتهای تو اجازه ورود بگیرد، تا عشق حق داشته باشد از این همه باران بیوقفهای که بر این دلهای خسته باریدیم، بگوید! حالا رنگین کمان چشمهای تو معنای همه بارانهاست. حالا منم و دستهای تو و تویی دست نیاز این خاکِ مشتاق!
آن سوتر از برکه، در صحرا غلغله برپاست. شاد باش گویان از راه میرسند؛ امّا کائنات به تهنیت مردی میآید که صبوری سالهای سخت فردا از چشمهایش هویداست و به همه دشنههایی که در راهند با لبخندی به وسعت این کویر مینگرد…
بگذار سکوت علی پایانی باشد بر همه زخمهای تاریخ؛ امّا فریاد آسمان از همین دقایق جاری برمیخیزد. لبخند بزن علی! عید لبخند است، هر چند دلت اندوه کوهها را بکشد… لبخند بزن مولا! لبخند بزن امام! لبخند…
بگذار سکوت علی پایانی باشد بر همه زخمهای تاریخ؛ امّا فریاد آسمان از همین دقایق جاری برمیخیزد. لبخند بزن علی! عید لبخند است، هر چند دلت اندوه کوهها را بکشد… لبخند بزن مولا! لبخند بزن امام! لبخند…
ایام غدیر است
ایام؛ ایام غدیر است؛ و پیامبر به فرمان خدا بر سرِ چشمه غدیر ایستادهاند و نظاره میکنند امت را؛ تا یک پارچه شوند و گِرد هم آیند.و برایشان بگوید فرمان الهی را که ای مردم من صراط مستقیمام که خداوند شما را به پیروی آن امر فرموده است، آن گاه پس از من علی و پس از او فرزندانم از نسل او.
برایشان بگوید: خداوند به من امر کرده که از زبانهای شما اقرار بگیرم و چنان که خبرتان دادم؛ نسل من از صلب علی است. و سپس فرمان دهد که: همگی یک پارچه بگویید؛ شنیدیم و اطاعت میکنیم و خرسندانه سر تسلیم فرود میآوریم. بر این عقیده زندهایم و با آن میمیریم و با آن محشور میشویم؛ تغییر نمیدهیم و تبدیل و انکار نمیکنیم؛ تردید به دل راه نمیدهیم و از این عقیده بر نمیگردیم و پیمان نمیشکنیم.
برایشان بگوید: خداوند به من امر کرده که از زبانهای شما اقرار بگیرم و چنان که خبرتان دادم؛ نسل من از صلب علی است. و سپس فرمان دهد که: همگی یک پارچه بگویید؛ شنیدیم و اطاعت میکنیم و خرسندانه سر تسلیم فرود میآوریم. بر این عقیده زندهایم و با آن میمیریم و با آن محشور میشویم؛ تغییر نمیدهیم و تبدیل و انکار نمیکنیم؛ تردید به دل راه نمیدهیم و از این عقیده بر نمیگردیم و پیمان نمیشکنیم.
امّا؛ امّا چه تلخ است حقیقتی که واقع شد؛ پیمانی که شکست؛ عهدی که گسسته شد و حقّی که ادا نشد و منبری که گستاخانه غصب شد؛ قلمی که میبایست در دستان ِمردِ علم و فهم و کمال میبود؛ هم او که باب علم نبی بود هم او که اوّل کاتب و مفسّر و ماول قرآن بود؛ خودش و قرآنش هر دو متروک و مهجور ماندند.
چه زود این فرمایش هشدار دهنده رسول خدا به نمایش امّت درآمد و دسیسهبازان جادهپرستِ سیّاس همان سنت شکنان دغل باز ؛مجری آن گشتند، به خدایی که مرا مبعوث داشت قسم! امّت من همان راهی را که امتهای گذشته پیمودند خواهند رفت.
چه زود این فرمایش هشدار دهنده رسول خدا به نمایش امّت درآمد و دسیسهبازان جادهپرستِ سیّاس همان سنت شکنان دغل باز ؛مجری آن گشتند، به خدایی که مرا مبعوث داشت قسم! امّت من همان راهی را که امتهای گذشته پیمودند خواهند رفت.
اگر آنان وعده سی روزه موسی را به چهل روز تاب نیاوردند و گوساله پرست گشتند این امّت هنوز پیکر پیامبرشان بر خاک مانده به دور گوساله سامری جمع شدند. زود صراط مستقیم را گم کردند.
چه زود فراموش کردند ولایت ِ ولی اللهی امیرالمؤمنین را؛
چه زود اسدالله را تنها گذاشتند و گذشتند. سیف اللهی او را از یاد بردند؛
به گرد کعبه گشتند و فراموش کردند که حقیقت کعبه همان مولود کعبه است که اکنون؛ جای دیگر تنها و غریب مانده و در خلوت و سکوت و انزوای جهل امّت اسیر گشته.
چه زود فراموش کردند ولایت ِ ولی اللهی امیرالمؤمنین را؛
چه زود اسدالله را تنها گذاشتند و گذشتند. سیف اللهی او را از یاد بردند؛
به گرد کعبه گشتند و فراموش کردند که حقیقت کعبه همان مولود کعبه است که اکنون؛ جای دیگر تنها و غریب مانده و در خلوت و سکوت و انزوای جهل امّت اسیر گشته.
و امروز؛ فرزندش همان ادامه صراط مستقیم الهی- در غربت گناه و نافهمی ِهمان مردمِ عهد شکن، هم چون خورشید پس ابر؛ غایب از نظرها؛ در پس پرده غیبت است؛ پردهای به ضخامت جهل و گناه؛ که امّت با رها کردن ریسمان الهی همان جهل الهی که به اعتصام به آن امر شدهایم؛ آن را تا روی قلب و روح و دیدههای خود پایین افکندهاند.
بیایید بار دیگر یک پارچه و متحد و خرسندانه در کنارِ غدیری دیگر جمع شویم و در حضور پیامبر الهی به ندای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پاسخ مثبت داده و لبیک بگوییم.
به ریسمان محکمش بیاویزم و تا اوج ملکوت خدا بالا برویم؛ و شیرینی طعم ولایت الهی او را بچشیم و در بهشت عدن خدا زندگی کنیم.
مریم ذنوبی
بیایید بار دیگر یک پارچه و متحد و خرسندانه در کنارِ غدیری دیگر جمع شویم و در حضور پیامبر الهی به ندای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» پاسخ مثبت داده و لبیک بگوییم.
به ریسمان محکمش بیاویزم و تا اوج ملکوت خدا بالا برویم؛ و شیرینی طعم ولایت الهی او را بچشیم و در بهشت عدن خدا زندگی کنیم.
مریم ذنوبی
تقدیم به مولای عشق
مسافران یک به یک، به میعادگاه عشق نزدیک میشوند، و آن گاه فرمانی از سوی قادر متعال نازل میگردد و پیامبر رحمت بر تمامی اهل زمین مژده میدهد: «الیَوم اَکمَلتُ لَکُم دینُکُم» و دستان مهربان پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-، دستان با صلابت علی- علیه السلام- را بر فراز آسمان بلند میکند و نوری عظیم این کره خاکی را فرا میگیرد. مژده باد بر اهل زمین مژده باد بر اهل آسمانها.
علی- علیه السلام- این یکه تاز مردانگی و عدالت، علی- علیه السلام- این مظهر شجاعت و صلابت بر تخت امیری مومنان خواهد نشست. او زمین را از عدل پر خواهد کرد و عشق الهی را در دلهای مومنان جای خواهد داد.او بعد از پیامبر رحمت و رافت یگانه حاکم بزرگ بر قلب مسلمین خواهد بود. و پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- این گونه فرمود:
علی- علیه السلام- این یکه تاز مردانگی و عدالت، علی- علیه السلام- این مظهر شجاعت و صلابت بر تخت امیری مومنان خواهد نشست. او زمین را از عدل پر خواهد کرد و عشق الهی را در دلهای مومنان جای خواهد داد.او بعد از پیامبر رحمت و رافت یگانه حاکم بزرگ بر قلب مسلمین خواهد بود. و پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- این گونه فرمود:
هر کس من مولای او بوده ام علی مولای اوست
و این گونه بود که خاکیان با نور پیمان بستند و دستان خود را به سوی او بلند کردند. در روزی که خداوند آن را بزرگ داشته و ملایک در آسمانها به جشن و سرور پرداختند، علی امام اول شیعیان، امیر مومنان ، جانشین پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- شد، در سرزمینی که غدیر نام داشت.
و غدیر در روزی که بوسه بر قدمهای پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و علی- علیه السلام- میزد، شاهد بزرگ ترین و عظیم ترین حادثه تاریخ بود، و این گونه بود که غدیر میعادگاه عشق نام گرفت وعلی- علیه السلام- به سوی مسلمین دست بیعت بلند کرد.
و این گونه بود که خاکیان با نور پیمان بستند و دستان خود را به سوی او بلند کردند. در روزی که خداوند آن را بزرگ داشته و ملایک در آسمانها به جشن و سرور پرداختند، علی امام اول شیعیان، امیر مومنان ، جانشین پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- شد، در سرزمینی که غدیر نام داشت.
و غدیر در روزی که بوسه بر قدمهای پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم- و علی- علیه السلام- میزد، شاهد بزرگ ترین و عظیم ترین حادثه تاریخ بود، و این گونه بود که غدیر میعادگاه عشق نام گرفت وعلی- علیه السلام- به سوی مسلمین دست بیعت بلند کرد.
و اینک بعد از سالیان دراز و از فرسنگها فاصله هنوز هم نوایی میآید، خوب گوش دهید؛ هنوز هم میتوان صدای شادی ملایک را شنید. هنوز هم میتوان ندای جبرییل بر پیامبر رحمت، که در تمامی گستره آسمانها بلند بود، را شنید. هنوز هم نوای مهرانگیز پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم-، که علی- علیه السلام- را جانشین خود معرفی میکرد، به گوش میرسد.
خوب بنگرید، چشمهایتان را باز کنید؛ هنوز هم میتوان دستان مهربان علی- علیه السلام- را، که برای بیعت گرفتن به سوی ما بلند شده، ببینیم و لبخند مهربان او را، وقتی میخواهد ما را به سر منزل مقصود برساند. دستهایتان را بلند کنید تا رسیدن به نور چیزی باقی نمانده است. خوب بنگرید؛ او هنوز آن جاست، آن جا بر فراز نور ایستاده است و به ما مینگرد، و دستانش، هنوز برای بیعت بالاست.
خوب بنگرید، چشمهایتان را باز کنید؛ هنوز هم میتوان دستان مهربان علی- علیه السلام- را، که برای بیعت گرفتن به سوی ما بلند شده، ببینیم و لبخند مهربان او را، وقتی میخواهد ما را به سر منزل مقصود برساند. دستهایتان را بلند کنید تا رسیدن به نور چیزی باقی نمانده است. خوب بنگرید؛ او هنوز آن جاست، آن جا بر فراز نور ایستاده است و به ما مینگرد، و دستانش، هنوز برای بیعت بالاست.
او هنوز آن جا ایستاده، تنها و منتظر، بیایید به سویش رویم، نه به سویش پرواز کنیم. بیایید، ذره ناچیز وجودمان را در اقیانوس بیکرانه رحمتش غرق کنیم. بیایید بر دستان منتظرش بوسه زنیم و به او بگوییم که دیگر تنها نخواهد بود. بیایید با او پیمان ببندیم، پیمان عشق، ودلهایمان را به پیش گاه مقدسش هدیه کنیم.
خجسته باد بر شما این پیمان مقدس
الهام السادات کاظمی
خجسته باد بر شما این پیمان مقدس
الهام السادات کاظمی
ای غدیر
ای غدیر! تو برکه آرمیده در دل صحرا؛ اما جاری تا عمق تاریخی؛ تو چشمه؛ جوشان عشق و ایمانی؛ تو پیام آور آزادی انسانی.
ای غدیر! تو برکه ای از نور؛ طنینِ آواز حقیقت؛ بر آمده از نایِ سبزه زارانِ حیاتی
ای غدیر! ای سایه سارِ امید رهایی بشر؛ روح ماندگار معنا و ای حدیث حادثه والا.
ای غدیر! تویادگار یادها و تلاوت ارزشهای تاریخی. تو؛ تداوم رسالت و توحید؛ تو؛ باز تاب فریادهای خورشیدی.
ای غدیر! تو نه یک برکه؛که دریایی.نشات گرفته از ازل و جاری تا ابد.
ای غدیر! تو برکه ای از نور؛ طنینِ آواز حقیقت؛ بر آمده از نایِ سبزه زارانِ حیاتی
ای غدیر! ای سایه سارِ امید رهایی بشر؛ روح ماندگار معنا و ای حدیث حادثه والا.
ای غدیر! تویادگار یادها و تلاوت ارزشهای تاریخی. تو؛ تداوم رسالت و توحید؛ تو؛ باز تاب فریادهای خورشیدی.
ای غدیر! تو نه یک برکه؛که دریایی.نشات گرفته از ازل و جاری تا ابد.
ای غدیر! تو دل مایه ابراهیم خلیل در پی ریزی کعبه ایمان و فرا بردن پایههای اسلام؛ تا عرش خداوندی هستی.
ای غدیر! تو سرشار از برکت نوحههای نوح و مددکارِ رهایی کشتی او در تلاطم طوفانی.
ای غدیر! تو فرزند سعیِ ساره و هجرِهاجر و زمزمه زمزمی.
ای غدیر! تو پاره ای از نیل که موساییان به نشانه فرو رفتن در رحمت و برکت پروردگار؛ در آن گام نهادند و به سلامت و میمنت و برکت از آن فراز آمدند.
ای غدیر! تو جان بخش دلها ؛ هم چون دم عیسای مسیح و متبرک از زهد زکریّای پیامبری.
ای غدیر! تو شفاف ترین آبهایی و منعکس کننده خورشیدی.
ای غدیر! تو سرشار از برکت نوحههای نوح و مددکارِ رهایی کشتی او در تلاطم طوفانی.
ای غدیر! تو فرزند سعیِ ساره و هجرِهاجر و زمزمه زمزمی.
ای غدیر! تو پاره ای از نیل که موساییان به نشانه فرو رفتن در رحمت و برکت پروردگار؛ در آن گام نهادند و به سلامت و میمنت و برکت از آن فراز آمدند.
ای غدیر! تو جان بخش دلها ؛ هم چون دم عیسای مسیح و متبرک از زهد زکریّای پیامبری.
ای غدیر! تو شفاف ترین آبهایی و منعکس کننده خورشیدی.
ای غدیر! تو تصویر گر قَدَر مردی هستی که تعظیم همه عصرها و نسلها را به پیش گاه پاکِ خویش بر انگیخته است.
ای غدیر! تو امروز آبیار هر چه گل خوش بوی ولایتی.
ای غدیر! تو شاهد بودی که کدامین انسان والا در آن روز بزرگ بر فراز همه اعصار، جای گرفت و بر تیغ فضیلت و راهبری فرا رفت. این حقیقت را فریاد کن؛ تا هر که؛ در هر کجا؛ بداند که علی- علیه السلام – ؛ آن دریای کرامت و انسانیت؛ بر حق است.
ای غدیر! ای برکه سترگ ! ای روح آبی صحرا! ای انعکاس حقیقت مطلق!
ای جاودانه جاری؛ برگوی! از آن روز جاودانه سخن بِران.
ای غدیر! تو امروز آبیار هر چه گل خوش بوی ولایتی.
ای غدیر! تو شاهد بودی که کدامین انسان والا در آن روز بزرگ بر فراز همه اعصار، جای گرفت و بر تیغ فضیلت و راهبری فرا رفت. این حقیقت را فریاد کن؛ تا هر که؛ در هر کجا؛ بداند که علی- علیه السلام – ؛ آن دریای کرامت و انسانیت؛ بر حق است.
ای غدیر! ای برکه سترگ ! ای روح آبی صحرا! ای انعکاس حقیقت مطلق!
ای جاودانه جاری؛ برگوی! از آن روز جاودانه سخن بِران.
ای غدیر! از دریا بگو؛ از روح پاک عالم معنا بگو. از اسرار نهان و هویدا بگو.
از پیشوای ما بگو. از آن عقد ثریا بگو. از آن محشر برپا بگو. از آن ماه تَولا بگو. از آن کعبه دلها بگو.
هان! ای غدیر! به تاریخ بسپار! که این خاطره خطیر را هماره به یاد داشته باشد؛ و به یاد داشته باشد که اگر در برابر آن دریا سدّ نمیبستند و اگر سینه آل الله را نمیخستند ؛ نقش همه دلها ؛ امروزه لا اله الا الله بود.
از پیشوای ما بگو. از آن عقد ثریا بگو. از آن محشر برپا بگو. از آن ماه تَولا بگو. از آن کعبه دلها بگو.
هان! ای غدیر! به تاریخ بسپار! که این خاطره خطیر را هماره به یاد داشته باشد؛ و به یاد داشته باشد که اگر در برابر آن دریا سدّ نمیبستند و اگر سینه آل الله را نمیخستند ؛ نقش همه دلها ؛ امروزه لا اله الا الله بود.
هان! ای غدیر! گواه مظلومیت مولا باش. گواه بیت الاحزان دلها باش. گواه غنچههای لیلاها باش.
هان! ای غدیر! ای بیان قدرت ایمان! ای افتتاح خط امامت!
ای امتدادِ راه رسالت ! ای تبلور عظیم ترین حماسه جاودانه! ای یگانه !
هم چنان؛ موج گستر بمان.هم چنان ما را به خود بخوان. هم چنان؛ عظمت را از آنِ دریا بدان.
ای برکه! ای غدیر! ای دریا ! ای علی- علیه السلام – هم چنان جاودانه بمانید تا نهایت دنیا.
هان! ای غدیر! ای بیان قدرت ایمان! ای افتتاح خط امامت!
ای امتدادِ راه رسالت ! ای تبلور عظیم ترین حماسه جاودانه! ای یگانه !
هم چنان؛ موج گستر بمان.هم چنان ما را به خود بخوان. هم چنان؛ عظمت را از آنِ دریا بدان.
ای برکه! ای غدیر! ای دریا ! ای علی- علیه السلام – هم چنان جاودانه بمانید تا نهایت دنیا.
سلام بر غدیر
سلام بر غدیر، سلام بر سرنوشت رقم خورده تاریخ، سلام بر چشمه همیشه زلال، سلام بر مولا علی بن ابیطالب- علیه السلام- و چه بهتر است بگوییم: «سلام بر مولا امیرالمومنین- علیه السلام- » زیرا که لقب خاص اوست زیرا این لقب را خداوند تعالی به ایشان عطا فرمودند.
سلام بر غدیر
سلام بر مولا، سرور، صاحب اختیار، چرا که پیامبر فرمودند:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
سلام بر چشمه همیشه زلال تاریخ، چشمهای که از اشک زلالتر و از آیینه شفافتر است.
سلام بر غدیر
سلام بر مولا، سرور، صاحب اختیار، چرا که پیامبر فرمودند:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
سلام بر چشمه همیشه زلال تاریخ، چشمهای که از اشک زلالتر و از آیینه شفافتر است.
غدیر ای سرچشمه پاکی، غدیر ای حقیقت انکار ناپذیر، ای حقیقت جاودانه تاریخ، ای صراط مستقیم، مگر نه این که غدیر چراغ همیشه روشن است و هیچ وقت به تاریکی نمیگراید؛ بس چرا بعضیها در تاریکی و ضلالت ماندند و جایی را ندیدند؟
شاید که چشمانشان طاقت نور را نداشت و شاید که خود چشمانشان را بستند و نخواستند که ببینند که صد البته این گونه است.
مگر نه این که غدیر حقیقت جاودانه تاریخ است و حقیقتی انکار ناپذیر؟ پس چرا منکر شدند و جمع منکران و انکار کنندگان به وجود آمد؟
مگر نه این که غدیر پیمان است و بیعت. پیمان و بیعتی که سعادت انسان در آن بوده و هست و سعادت زندگی انسانها در گرو آن بوده، پس چرا پیمان شکنان وجود داشته و دارند.
شاید که چشمانشان طاقت نور را نداشت و شاید که خود چشمانشان را بستند و نخواستند که ببینند که صد البته این گونه است.
مگر نه این که غدیر حقیقت جاودانه تاریخ است و حقیقتی انکار ناپذیر؟ پس چرا منکر شدند و جمع منکران و انکار کنندگان به وجود آمد؟
مگر نه این که غدیر پیمان است و بیعت. پیمان و بیعتی که سعادت انسان در آن بوده و هست و سعادت زندگی انسانها در گرو آن بوده، پس چرا پیمان شکنان وجود داشته و دارند.
غدیر ای پیمان نامه هنوز باز، ما هم میخواهیم با مولایمان عهد و پیمان ببندیم، ما هم میخواهیم بیعت کنیم ولی نمیخواهیم پیمان بشکنیم.
پس مولا ما را هم قبول کن ما را هم از زمره پیمان بستگان دار و از خدای تعالی به کرمت برای ما یاری جوی.و حال هرکس میخواهد عهد و پیمان ببندد به قلبش بنگرد و زیر لب زمزمه کند:
السلام علیک یا مولانا یا امیرالمومنین
زهرا ابراهیمی (ثقفی)
پس مولا ما را هم قبول کن ما را هم از زمره پیمان بستگان دار و از خدای تعالی به کرمت برای ما یاری جوی.و حال هرکس میخواهد عهد و پیمان ببندد به قلبش بنگرد و زیر لب زمزمه کند:
السلام علیک یا مولانا یا امیرالمومنین
زهرا ابراهیمی (ثقفی)
در پایان عید غدیر خم را به مخاطبان ستاره تبریک عرض میکنیم. در صورت تمایل از طریق ارسال نظر بنویسید کدام متن ادبی درباره عید غدیر را بیشتر دوست داشتید و به نظرتان جذابتر بود.