توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.
احکام دینیمذهبی

آشنایی با احکام هبه و شناخت انواع و شروط هبه

هبه یعنی بخشیدن که در اصطلاح فقه به عنوان اقسام عقود در نظر گرفته می شود و به این معنا است که ملک خود را از مال خارج ساختن و به نام کردن آن ملک به نام دیگری می باشد.

هبه یعنی بخشیدن که در اصطلاح فقه به عنوان اقسام عقود در نظر گرفته می شود و به این معنا است که ملک خود را از مال خارج ساختن و به نام کردن آن ملک به نام دیگری می باشد. احکام هبه و مسائل مرتبط با آن را می توانید در استفتائات و توضیح المسائل مراجع تقلید جویا شوید.

عقد هبه

احکام هبه از منظر مراجع عظام تقلید

اموری که بین دو فرد صورت می گیرد و یک طرف ملک یا مالش را از تصرف خود خارج می سازد و به طور رایگان به طرف مقابل می بخشد را هبه می گویند. در این بین، «ایجاب و قبول» از ضروریات آن به شمار می رود، البته با پذیرش لفظی نیز این امر امکان پذیر خواهد بود و همین که دو فرد قصد انجام آن را داشته باشند و این قصد و اراده را به زبان بیاورند کافی است. پیش از مطالعه احکام هبه بهتر است با ارکان هبه، انواع هبه و شروط هبه آشنا شوید، که سه رکن اصلی هبه به شرح زیر می باشد:

شخصی که مالی یا ملکی را هبه کند یا ببخشد، واهب نامیده می شود.

کسی که مورد هبه قرار می گیرد و مالی به وی بخشیده می شود را موهوب له می نامند.

به مال یا ملکی که از مالکیت یک طرف خارج می شود و به مالکیت طرف دیگر در می آید، عین موهویه گفته می شود.

انواع هبه و حکم شرعی آن

انواع هبه

هبه به دو نوع هبه معوضه و هبه غیر معوضه تقسیم می گردد.

در این نوع، واهب باید در زمان عقد، شرط نماید که مالی که به موهوب له می دهد، در عوض آن، موهوب له چیزی را به صورت رایگان به او بدهد. علاوه بر آن، خود موهوب له نیز در مقابل مالی که به او بخشیده شده، چیزی به واهب می دهد.

در این نوع، در زمان عقد نه واهب شرط می نماید که در مقابل مالی که به موهوب له می بخشد، چیزی را از مرهوب له بگیرد و نه مرهوب له در عوض چیزی که واهب به او می بخشد، چیزی را به واهب می دهد.

احکام هبه از دیدگاه آیت الله خامنه ای

شروط لازم هبه

در احکام شرعی هبه شروطی به میان آمده است که چنانچه یکی از شروط زیر وجود نداشته باشد، هبه درست نمی باشد.

قبض و اقباض به معنای دادن و گرفتن می باشد که برای درستی عقد هبه از ضروریات است که واهب مال مد نظر را به موهوب له بدهد و موهوب له نیز آن را از واهب دریافت کند. لذا در صورتی که پیش از عقد هبه، یکی از طرفین فوت کند، عقدی صورت نمی پذیرد و هبه نادرست می باشد.

  •  عاق بودن و بالغ بودن

به هنگام عقد هبه، باید هر دو طرف(واهب و موهوب له) بالغ و عاقل باشند.

واهب و موهوب له باید با اختیار این عمل را انجام دهند.

  • مجهور علیه نبودن واهب

به این معنا که واهب از تصرف در ملک یا مالش منع نگردیده باشد.

دیدگاه مراجع تقلید در مورد هبه

در ادامه این بخش می توانید احکام هبه از دیدگاه امام خمینی (ره)، مقام معظم رهبری، آیت الله سیستانی و آیت الله بهجت (ره) ملاحظه نمایید.

احکام شرعی هبه در توضیح المسائل امام خمینی(ره)

مسئله ۱ – در واهب و موهوب له شرط است که بالغ و عاقل باشند و قصد و اختیار داشته باشند؛ در جایى که واهب چیزى به کودک مى‌بخشد اما کودک مى‌ تواند براى او قبول کند، هر چند که او هیچ یک از این شرائط را ندارد؛  در شخص موهوب له معتبر است که قابلیت و اهلیت قبول را داشته باشد، یعنى شرعا بتواند مالک آن مال بشود. پس هبه قرآن کریم به کافر صحیح نیست و در خصوص واهب معتبر است که ملک خود را ببخشد. پس بخشیدن مال غیر صحیح نیست مگر به وکالت و یا به طور فضولى (یعنی با مال دیگری معامله انجام دهد در صورتی که خود مالک مال خبر نداشته باشد) که با اجازه بعدى مالک صحیح مى‌ شود. همچنین شرط است که محجور (یعنى به حکم حاکم و به علت سفاهت یا ورشکستگى ممنوع از تصرف در مالش نباشد). اما هبه کردن مریض صحیح است هرچند که در مرض موت و هر چند که بیش از ثلث مالش باشد.

مسئله ۲ – در موهوب (یعنى چیزى که بخشیده مى‌شود) شرط است که عین باشد. بخشیدن منافع (نظیر سکناى در خانه) صحیح نیست، اما بخشیدن دِین در صورتى که به خود مدیون ببخشد صحیح است بدون اشکال و بنابر اقوى قبول مدیون معتبر است. این قسم بخشیدن نیز اثر ابراء (یعنی ساقط کردن حق فردی که بر ذمه‌ دیگری است) را دارد. لکن ابراء نیست زیرا ابراء قبول نمى‌ خواهد و این بخشیدن از آن جا که تملیک است قبول مى‌ خواهد به خلاف ابراء که سقوط ما فى‌الذمه مدیون و اسقاط آن از طرف طلبکار است. اما اگر بخواهد دِین در ذمه زید (فرد الف) را به عمرو (فرد ب) ببخشد اقوى آن است که آن نیز صحیح است و قبض موهوب به قبض مصداق آن است.

مسئله ۳ – در صحت هبه قبض شخص موهوب له شرط است هر چند که در غیر مجلس قرار و عقد صورت بگیرد (مثلا در بازار هبه کند و در خانه تحویل موهوب له دهد)، و در صحت قبض، بنابر احتیاط شرط است به اذن بخشنده باشد. اگر چیزى را به وى ببخشد که در دست اوست، کافى و صحیح است و احتیاج به قبض جدید و گذشتن زمانى که قبض در آن ممکن باشد ندارد. همچنین اگر بخشنده ولایت بر موهوب له دارد و چیزى را به او ببخشد که در دست اوست صحیح است؛ هرچند که نزدیکتر به احتیاط آن است که بعد از هبه قصد کند قبض از طرف او را! اما اگر غیر ولى چیزى را مثلا به کودکى ببخشد باید ولى کودک از طرف او آن را قبض کند یعنى تحویل بگیرد.

مسئله ۴ – قبض در هبه مثل قبض در بیع (یعنی مبادله‌ی مال در مقابل کالا یا وجه نقد) است و آن در مثل خانه و بستان (باغ) که غیر منقول است به این است که خانه را تخلیه کند و رفع ید از خود نماید و منافیاتى اگر در آن جا است بردارد به طورى که در تحت استیلاء موهوب له قرار گیرد و در منقول آن است که آن را آن چنان در تحت اختیار او قرار دهد که بتواند به طور استقلال در آن تصرف کند؛ مثلا آن را در دامن وى بگذارد.

مسئله ۵ – هبه مشاع جائز است، چون قبض آن ممکن است ولو به اینکه موهوب له همه آن را با اذن شرکاء تحویل بگیرد و یا شرکاء را وکیل کند در اینکه سهم او را تحویل بگیرند، بلکه ظاهر این است که قبضى که شرط صحت در هبه مشاع است به همین تحقق مى یابد که متهب (موهوب له) مسلط بر موهوب بشود هرچند که اذن شرکاء هم در میان نیاید و اثر قبض ‍ مترتب مى‌ شود هرچند که در بعضى از صور تعدى به سهم شریک باشد.

مسئله ۶ – در قبض فوریت معتبر نیست و نیز شرط نیست که قبض در مجلس ‍ قرار هبه واقع شود، پس جائز است امروز عقد هبه جارى شود و قبض در زمان بعد ولو زمانى طولانى صورت بگیرد، اما اگر قبض فورى هم نباشد انتقال در حین قبض حاصل مى شود، نتیجه آن که نماء (یعنی زیاده مثلا درختی میوه دهد) و درآمد هاى بعدى از عقد و قبل از قبض مال واهب است (پس اگر بخشنده اول ماه گاو خود را به زید (فرد الف) ببخشد ولى در آخر ماه آن را تحویل بدهد. در این مدت یکماه گاو به زید منتقل نشده در نتیجه شیر و گوساله آن متعلق به خود بخشنده است.)

مسئله ۷ – اگر واهب بعداز عقد و قبل از قبض متهب از دنیا برود عقد باطل مى شود و هرچه را که بخشیده ورثه‌اش مى‌ برند و ورثه او قائم مقام او در قبض دادن به متهب نیستند و همچنین عقد باطل مى‌ شود در صورتى که متهب در این فاصله بمیرد ورثه او نیز قائم مقام او در قبض نیستند.

احکام شرعی هبه در استفتائات آیت الله بهجت(ره)

سؤال ۱۱۱۴: فرق بین هبه و صدقه چیست؟

جواب: در صدقه قصد قربت معتبر است و رجوع در آن بعد از قبض جایز نیست، به خلاف هبه.

سؤال ۱۱۱۷: اگر میّت در وصیّت نامه خود گفته است فلان شىء را به کسى بخشیده‌ام، در حالى که فردى که به او هبه شده خبر نداشته و اکنون هم شک دارد که به او این مطلب را گفته است یا نه، آیا آن فرد مالک آن چیز مى‌ شود؟
جواب: در هبه قبول شرط است و اگر بعد از بخشیدن و قبل از قبول فردى که به او هبه شده واهب (بخشنده) بمیرد، به ورثه منتقل مى‌شود و قبول شخص بعد از مرگ واهب بى تأثیر است، بلکه اقباض (یعنی گرفتن) هم در هبه شرط است.

سؤال ۱۱۱۸: این که فرموده‌اید در هبه قبض معتبر است، منظور و مراد از قبض چیست و آیا در قبض منزل، گرفتن کلید خانه کافى است یا سکونت در آن لازم است؟
جواب: قبض در این جا با سایر موارد فرقى ندارد و اگر با گرفتن کلید هم صدق عرفى قبض شود، کافى است.

سؤال ۱۱۲۰: در هبه به ذى رحم در صورتى که عوض شرط شده باشد (یعنی شرط کند در مقابل آن چیزی را به بخشنده بدهد) و فردى که به او هبه شده به شرط عمل نکند و مال عوض شرط شده را نداده باشد، آیا واهب مى‌تواند بعد از گذشت چند سال شىء بخشیده شده را استرداد کند؟
جواب: با فرض تخلّف شرط مى‌ تواند شىء بخشیده شده را پس بگیرد.

سؤال ۱۱۲۲: اگر شخصى در زمان حیات خود به این عبارت مرقوم کرده باشد [برادرجان راجع به ملک که نوشته بودید، من به شما واگذار نمودم، احدى حقّ دخالت ندارد و هیچ کس حقّ ندارد شما را اذیّت کند.] آیا ورثه بعد از فوت آن شخص مى توانند ادّعا کنند که حقّ وراثت در ملک مزبور را دارند؟
جواب: با توجّه به این که قبض شده است و عبارت فوق دلالت بر هبه دارد، ورثه حقّ دخالت ندارند.

سؤال ۱۱۲۳: شخصى ملک و زمین خود را به نفر دیگر هبه مى‌ کند و مى‌ گوید: مشروط بر این که تا زنده‌ام اختیار آن را داشته باشم، آیا این هبه نافذ و آن شرط لازم است؟
جواب: ظاهرا نافذ است.

عقد هبه از منظر مراجع عظام تقلید

احکام شرعی هبه در استفتائات آیت الله خامنه ای(مدظله)

سؤال ۱۷۱۵: آیا شرعاً تصرّف در هدیه‌ای که یتیم غیر بالغ اهدا‌ می‌کند جایز است؟

جواب: منوط به اجازه ولیّ شرعی اوست.

سؤال ۱۷۲۱: آیا چیز‌ هایی که فرزندان در زمان حیات مادرشان برای او می‌خرند تا از آن‌ها استفاده کند، از اموال شخصی او محسوب می‏‌ شود، به‌ طوری که بعد از وفاتش از ترکه (یعنی باقیمانده مال) او محسوب شود؟

جواب: اگر فرزندان، اشیاء مذکور را به مادرشان بخشیده و در اختیار او گذاشته باشند، ملک شخصی مادرشان است و بعد از وفات او جزء ترکه‌‏اش محسوب می‌شود.

سؤال ۱۷۲۲: آیا زیورآلات طلا که شوهر برای همسرش می‌‏خرد، از اموال شوهر محسوب شده و بعد از وفاتش جزء ترکه‌‏اش محسوب می‌شود، به‌ طوری که بین ورثه تقسیم شده و همسر او سهم خود را می‏‌برد یا آنکه ملک زوجه است؟

جواب: اگر جواهرات در اختیار و تحت تصرّف همسرش باشد به‌ طوری که در آن‌ها تصرّفات مالکانه داشته باشد، حکم به ملکیّت آن جواهرت برای او می‌شود مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.

سؤال ۱۷۲۳: آیا هدایایی که در طول زندگی زناشویی زن و شوهر به آنان هدیه می‌شود، ملک شوهر است یا زن و یا هر دو؟

جواب: مسأله با اختلاف هدایا از این جهت که مختص مردان باشد یا زنان یا اینکه قابل استفاده برای هر دو باشد، یا برای یکی از آنان تفاوت پیدا می‌کند، آنچه که بر اساس ظواهر امر به خصوص یکی از زوجین هدیه شده ملک خود اوست و آنچه که به هر دوی آنان به‌طور مشترک هدیه شده، ملک مشترک آنان است.

سؤال ۱۷۲۶: پدرم قطعه زمینی را به من بخشید و سند آن را به‌طور رسمی به نام من کرد، اما  بعد از یک سال از کار خود پشیمان شد، آیا جایز است در آن زمین، تصرّف کنم؟

جواب: اگر پدرتان بعد از آنکه زمین را از او تحویل گرفتید و بر آن استیلاء پیدا کردید، از هبه خود پشیمان شد و رجوع نمود، رجوع او صحیح نیست و شرعاً زمین، ملک شماست. اما اگر پشیمانی و رجوع او قبل از قبض زمین توسط شما باشد، حق دارد از هبه خود عدول نماید و شما پس از آن دیگر در زمین مزبور حقّی ندارید و مجرّد ثبت سند به نام شما برای تحقّق قبضی که در هبه معتبر است، کافی نمی‌باشد.

سؤال ۱۷۲۷: اینجانب زمینی را به فردی بخشیدم و او هم در قسمتی از آن، خانه‌ای مسکونی بنا کرد، آیا جایز است عین یا قیمت آنچه را که به او بخشیده‌ام از او مطالبه کنم؟ و آیا جایز است آن مقدار از زمین را که ساختمان در آن بنا نکرده از او پس بگیرم؟

جواب: بعد از آنکه آن شخص با اذن شما زمین را قبض کرد و با ساختن ساختمان در آن تصرّف نمود، دیگر حق فسخ هبه و پس گرفتن اصل زمین یا قیمت آن را از او ندارید و اگر مساحت زمین به مقداری باشد که ساخت خانه در قسمتی از آن به نظر اهالی منطقه عرفاً تصرّف در همه زمین محسوب شود، حق پس گرفتن هیچ مقداری از آن را ندارید.

سؤال ۱۷۲۸: آیا جایز است شخصی همه اموال خود را به یکی از فرزندانش هبه کند و بقیه را از آن محروم نماید؟

جواب: اگر این کار موجب برانگیخته شدن فتنه و اختلاف در بین فرزندان شود، جایز نیست.

احکام شرعی هبه در استفتائات آیت الله سیستانی(مدظله)

پرسش: در چه صورتی چیزی را که هبه کنیم (هدیه بدهیم) می‌توانیم آن را پس بگیریم؟

پاسخ: کسی که به دیگری هدیه می‌دهد می‌تواند آن را پس بگیرد، به غیر از پنج مورد:
اول: هدیه را از روی قصد قربت داده باشد.
دوم: هدیه را به یکی از ارحام (خویشاوندان) داده باشد.
سوم: شخصی که هدیه را گرفته به او عِوضی در مقابل داده باشد، خواه با شرط باشد یا بدون آن.
چهارم: هدیه به ملک شخص دیگری منتقل شده باشد مانند فروش آن یا غیره.
پنجم: گیرنده هدیه تصرفی کند که در هدیه تغییری ایجاد شود.پرسش: آیا قرآن، دعا‌ها و ذکر‌ های ویژه محافظت، روزی و یا عافیت و سلامت را می‌توان به کافران هدیه داد؟
پاسخ: اگر جانب احترام رعایت شود و آن‌ها در معرض بی‌ حرمتی قرار نگیرند، مانعی ندارد.

پرسش: هدیه گرفتن از کفار چه حکمی دارد؟

پاسخ: اشکال ندارد و ملک انسان می‌شود. پرسش: اگر کسی هدیه‌ای بدهد و شرطی در ضمن آن بکند، مثلاً بگوید این پول را بگیر و با آن فلان چیز را بخر آیا می‌شود از این شرط تخلف کرد و در جای دیگر آن پول را خرج کرد؟ با توجه به این مطلب که آن پول فقط هدیه است نه کفاره و نذر و اگر شک داشته باشم که هدیه است یا کفاره و … حکم چیست؟
پاسخ: در هر دو فرض نمی‌شود تخلف کرد.

نظر علما و فقعا درباره هبه

همان گونه احکام هبه را در این نوشتار مورد مطالعه قرار دادید، با کلیک بر روی دانستنی های مذهبی می توانید با احکام شرعی دیگر مسائل دینی آشنا شوید.

منبع : آرگا

علی اکبر

مجله سیراف از سال 96 فعالیت خود را آغاز کرده است،تمام تلاشم انتشار محتوای سالم و منحصر بفرد مورد نیاز کاربران با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. 09900995320

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا