توجه : برخی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط شماره موجود در بخش تماس با ما به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود.
مهدویت و آخر زمان

حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و شأن نزولهای جعلی!!

موضوع: حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و شأن نزولهای جعلی!!

  بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 98/10/27

موضوع: حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و شأن نزولهای جعلی!!

(پاسخ به شبهات مهدویت، پردیسان)

فهرست مطالب این سخنرانی:

حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و گرایش به تشیّع بسیاری از اهل سنت!

حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و شأن نزولهای جعلی!

الف) خواستگاری امیرالمؤمنین از «دختر ابوجهل»!

ریزش ها و تلفات دردناک حوزه های علمیه!

ب) جیش یمن و کنیز اسیر شده!

ج) خواستگاری امیرالمؤمنین از «اسماء بنت عمیس»!

عنوان “شهادت حضرت زهرا” در تقویم سال 1371 به بعد!!

آیا لفظ «وفات» با لفظ «شهادت» منافات دارد!؟

با قاطعیت می گویم: شیعه، شبهه بی پاسخ ندارد!

از واجبات عینی این روزها، برای ما طلبه‌ها

ذکر مصیبت شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

تقدیم به پیشگاه مقدس و باعظمت حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) صلواتی عنایت فرمایید.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین و هو خیر ناصر و معین الحمدلله و الصلاة علی رسول الله و علی آله آل الله لاسیما علی مولانا بقیة الله و اللعن الدائم علی اعدائهم اعداء الله إلی یوم لقاء الله الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا الله

خدا را بر تمام نعمت‌هایش به ویژه نعمت ولایت سپاس می گوییم. ایام شهادت جانسوز و مظلومانه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را به پیشگاه مقدس مولایمان حضرت بقیة الله الأعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) و همه دلباختگان اهلبیت عصمت و طهارت و شما گرامیان تسلیت و تعزیت عرض می‌کنم.

خدا را به آبروی حضرت صدیقه طاهره سوگند می‌دهم پاداش ما را در این مصیبت جانکاه، فرج موفور السرور مولایمان حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) قرار بدهد.

حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و گرایش به تشیّع بسیاری از اهل سنت!

ما در جلسه گذشته بحثی را پیرامون «شبهات فاطمیه» مطرح کردیم، از جمله سؤالاتی که عزیزان پرسیده بودند در رابطه با خواستگاری از دختر «ابوجهل» توسط امیرالمؤمنین در راستای زیر سؤال بردن حدیث:

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة – بیروت – 1407 – 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1361، ح 3510

بود. ما عرض کردیم این روایت برای عموم اهل سنت به ویژه وهابیت، دردسر بزرگی درست کرده است. چون «بخاری» چهار یا پنج مرتبه در کتاب «صحیح» خود این روایت را آورده است که پیغمبر اکرم فرمود:

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»

فاطمه پاره وجود من است، هرکسی او را به غضب آورد مرا به غضب آورده است.

«بخاری» در کتاب «صحیح» خود جلد 4 صفحه 210 حدیث 3714 این روایت را نقل می‌کند. «مسلم» در کتاب «صحیح مسلم» خود جلد 7 صفحه 141 حدیث 6202 این روایت را نقل می‌کند. حال «بخاری» در کتاب «صحیح» خود جلد 3 صفحه 1126 حدیث 2926 می‌گوید:

«فَغَضِبَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رسول اللَّهِ فَهَجَرَتْ أَبَا بَکرٍ فلم تَزَلْ مُهَاجِرَتَهُ حتی تُوُفِّیتْ»

حضرت فاطمه زهرا دختر رسول الله از ابوبکر غضبناک شد و تا آخر عمر از او عصبانی بود.

الجامع الصحیح المختصر، اسم المؤلف: محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی، دار النشر: دار ابن کثیر, الیمامة – بیروت – 1407 – 1987، الطبعة: الثالثة، تحقیق: د. مصطفی دیب البغا، ج 3، ص 1126، ح 2926

طبق این روایت حضرت فاطمه زهرا در حالی که از ابوبکر غضبناک بود، از دنیا رفت. این دو روایت تمام مبانی اعتقادی اهل سنت را برهم می زند.

از طرف دیگر هم «حاکم نیشابوری» در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» جلد سوم صفحه 167 با سند صحیح نقل می‌کند که پیغمبر اکرم فرمود:

«إن الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک»

همانند خداوند عالم با غضب تو غضبناک و با رضایت تو خوشنود خواهد شد.

المستدرک علی الصحیحین، اسم المؤلف: محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاکم النیسابوری، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – 1411 هـ – 1990 م، الطبعة: الأولی، تحقیق: مصطفی عبد القادر عطا، ج 3، ص 167، ح 4730

مرکزی پژوهشی در قم به نام «مرکز الأبحاث العقائدیة» زیر نظر دفتر آیت الله العظمی سیستانی است که خداوند ان شاءالله به حق حضرت صدیقه طاهره عافیت کامل به ایشان عطا کند.

در این مرکز کتابی تحت عنوان «موسوعة من حیات المستبصرین» درباره کسانی که شیعه شده‌اند تألیف شده که تا به حال در ذهن دارم سیزده یا چهارده جلد آن از چاپ بیرون آمده است.

عمدتاً در اینجا شخصیت‌های علمی از جمله اساتید دانشگاه‌ها و علمای بزرگ را آوردند و علت تشیع آنها را هم آوردند. این کتاب در اینترنت هم موجود است.

اگر شما وارد سایت «مرکز أبحاث عقائدیة» بشوید، در آنجا تمام این کتاب‌ها به صورت «پی دی اف» و «اچ تی ام ال» موجود است.

عده زیادی از علمای بزرگ اهل سنت از جمله اساتید دانشگاه و علما و دانشجویان اهل سنت که شیعه شدند، علت شیعه شدن خود را حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» معرفی می‌کنند.

پیام این روایت به قدری صریح و واضح است که برای هرکسی که کوچکترین تدبری داشته باشد و نظر منصفانه اعمال کند، حق روشن است. پیغمبر اکرم می‌فرماید: غضب فاطمه، غضب من و غضب من غضب خداست.

«بخاری» و «مسلم» در چندین جای کتاب خود می گویند: حضرت فاطمه زهرا از ابوبکر غضبناک شد و تا آخر عمر هم غضبناک بود. قرآن کریم هم می‌فرماید:

(یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ قَدْ یئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کما یئِسَ الْکفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید با قومی که خداوند آنها را مورد غضب قرار داده دوستی نکنید، آن‌ها از آخرت مایوسند همانگونه که کفار مدفون در قبرها مأیوس می‌باشند.

سوره ممتحنه (60): آیه 13

طبق فرمایش قرآن کریم قومی که خداوند متعال بر آنها غضب کرده است را نمی‌توانید به عنوان حاکم و ولی خودتان انتخاب کنید. حال گذشته از آیه 57 از سوره مبارکه احزاب که می‌فرماید:

(إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِیناً)

آن‌ها که خدا و پیامبرش را ایذاء می‌کنند خداوند آنها را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور می‌سازد، و برای آنان عذاب خوار کننده‌ای آماده کرده است.

سوره احزاب (33): آیه 57

این دو روایت و آیات ذکر شده، تمام فرمول‌ها و بساط اعتقادی اهل سنت و وهابیت را به باد می‌دهد. لذا به خاطر اینکه حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را زیر سؤال ببرند.

حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» و شأن نزولهای جعلی!

الف) خواستگاری امیرالمؤمنین از «دختر ابوجهل»!

یک سری روایاتی توسط بنی امیه ساخته‌اند تا ادعا کنند که اصلاً این روایت به ابوبکر مربوط نیست. بلکه مربوط به امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) است. علی بن أبی طالب رفته بود دختر «ابوجهل» را خواستگاری کند. پیغمبر اکرم باخبر شد و فرمود:

«فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی»

آقایان شیعه شما پاسخ بدهید! من در جلسه گذشته به این شبهه به صورت خیلی مختصر جواب دادم و گفتم: اولاً راوی این روایت «مسور بن مخرمه» است. «مسور» سال دوم هجرت به دنیا آمده است. این قضیه خواستگاری هم طبق آنچه آقای «توفیق أبو علم» یکی از اساتید دانشگاه الأزهر مطرح می‌کند، قبل از ولادت امام حسن یعنی سال دوم هجری اتفاق افتاده است.

در زمانی که به قول این شخص، خواستگاری صورت گرفته است، راوی‌اش یا در شکم مادر بوده و هنوز به دنیا نیامده بود و یا به دنیا آمده بود و شیرخواره بود! این داستان چنین بساط پوشالی دارد.

گاهی اوقات می گویند آدم‌هایی که دروغ می گویند، حافظه کمی دارند. حال اگر این قضیه را از قول «ابوهریره» یا «زبیر» یا «طلحه» و امثال آنها نقل کنند، شاید محملی داشته باشد.

البته به نظرم، این معجزه اهلبیت و امیرالمؤمنین است که این افراد این قضیه را از قول کسی نقل کنند که چنین پرونده‌ای دارد! علاوه بر این، این شخص یکی از دشمنان امیرالمؤمنین بوده است.

«ابن عبدالبر» در شرح حال او می‌نویسد: “هرگاه نام معاویه برده می‌شد، «مسور» بر او صلوات می‌فرستاد و هرگاه نام پیغمبر اکرم را می‌آوردند صلوات نمی‌فرستاد.”

او، به قول «عبدالله بن زبیر» ادعا می‌کرد که پیغمبر اکرم یک سری بستگان ناخلفی دارد که وقتی مردم بر «آل رسول الله» صلوات می‌فرستند، گردنشان را بالا می‌گیرند و فخر می‌فروشند. لذا در خطبه‌های نماز جمعه هم صلوات را حذف کرده بودند!!

«مسور» کسی بود که تفکر خوارجی داشت. از کسی که تفکر خوارجی و نواصبی دارد، بیش از این هم انتظار نمی‌رود.

البته بنده سال 2007 مقاله‌ای نوشتم که در شماره اول یکی از مجلات عربستان سعودی به نام «مجلة فکرة الکوثر» به چاپ رسید.

این مقاله که حدود هفتاد صفحه است، عمدتاً در خصوص “افسانه بودن خواستگاری امیرالمؤمنین از دختر «ابوجهل»” است. دوستان می‌توانند این مجله را در اینترنت جستجو کنند. تنها این قضیه هم نیست، زیرا دشمنان امیرالمؤمنین بیکار ننشستند.

ریزش ها و تلفات دردناک حوزه های علمیه!

ما دوستان امیرالمؤمنین قدری بی خیال هستیم و راحت نشستیم و در فضای مجازی و رسانه‌های معاندین فعالیت نمی‌کنیم. به تعبیر مقام معظم رهبری فضای مجازی به قتلگاه جوانان ما تبدیل شده است.

بنده چند روز قبل در رابطه با فرقه «احمد اسماعیل» با تعدادی از قضات جلسه داشتیم که به دفتر ما تشریف آورده بودند.

یکی از عزیزان دادسرای ویژه، قضیه‌ای نقل کردند که چند روز است اعصابم را به هم ریخته است. وقتی این قضیه به یادم می‌آید بدنم می‌لرزد.

ایشان نقل می‌کرد: خانمی را که فارغ التحصیل جامعة الزهراء است و در دانشگاه و حوزه تدریس می‌کند را دستگیر کردیم. او در مقاله یا کتابی نسبت به حضرت فاطمه زهرا عبارت‌هایی به کار برده که والله العلی الأعلی هیچ ناصبی چنین تعابیری به کار نمی‌برد.

او یک فحش رکیک ناموسی به حضرت فاطمه زهرا داده است که بنده خجالت می‌کشم آن را در اینجا مطرح کنم!

وقتی ما می‌بینیم امروز خروجی‌های حوزه علمیه که باید پاسخگوی شبهات معاندین باشد، یکی یکی تلفات است، چه جوابی برای گفتن داریم؟

«سید مهدی موسوی» فارغ التحصیل «حوزه علمیه آیت الله مجتهدی» تهران است، به طوری که مدرسه علمیه ایشان در سطح کشور جزو مدارس نمونه است.

در حال حاضر «سید مهدی موسوی» وهابی شده است و در شبکه‌های وهابی هرشب علیه شیعه برنامه دارد و هرچه از دهانش بیرون می‌آید لاطائلات نثار شیعه می‌کند!

همچنین شوهر خواهر «عمار حکیم» در مدرسه آیت الله العظمی گلپایگانی درس خارج تدریس می‌کرد و حدود دویست نفر شاگرد داشت. او چند سال پیش به اردن و از آنجا به عربستان سعودی رفت. در حال حاضر او هرشب در شبکه‌های عربی علیه شیعه حرف می زند!

ما از این قبیل تلفات در این سی سال اخیر کم ندادیم. بنده از عزیزان و سروران تقاضا می‌کنم به این فکر نباشیم که حوزه علمیه برای ما برنامه ریزی کند یا کسی جلسات پاسخ به شبهات برای ما بگذارد.

ما باید روایت امام باقر (علیه السلام) در «صحیحه ابن ابی نجران» را مطالعه کنیم. «مرحوم کلینی» در کتاب «کافی» جلد دوم صفحه 18 حدود سیزده روایت نقل می‌کند که حضرت فرمود:

«بُنِی الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسٍ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایةِ وَ لَمْ ینَادَ بِشَی‌ءٍ کمَا نُودِی بِالْوَلَایةِ»

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 2، ص 18، ح 3 

من نمی‌خواهم بگویم که فقه و اصول را رها کنیم. ما باید بخشی از وقت خود را به فقه و اصول بپردازیم و بخش دیگر را هم برای بحث ولایت و پاسخگویی به شبهات ولایت بپردازیم.

بنده امروز قبل از ظهر، کانالی که متعلق به اساتید منحرف حوزه علمیه مشهد است را ملاحظه می‌کردم. خدا شاهد است سردرد گرفتم، به طوری که هنوز هم که در خدمت شما هستم سردرد دارم.

یکی از اساتید آنجا ادعا می‌کند: “اصلاً چه کسی گفته است که پیغمبر اکرم اسوه است! مگر ما مجبوریم کارهای شرع و خلاف شرع پیغمبر اکرم را بررسی کنیم؟ در کجا گفته شده است پیغمبر اکرم باید برای ما در همه زمینه‌ها الگو باشد؟ اگر پیغمبر اکرم گفت توالت بروید، آیا واجب است ما برویم؟”

این افراد به این شکل اهلبیت را مسخره می‌کنند. این در حالی است که این شخص استاد حوزه است و مدرک سطح 3 حوزه را در کانال خود می‌گذارد!

آن‌ها همچنین بعضی از مباحث دیگر از جمله عصمت پیغمبر اکرم را زیر سؤال می‌برند. آن‌ها همچنین ادعا می‌کنند که ما روایت نداریم که پیغمبر اکرم در رابطه با اهلبیت گفته باشند که علی بن أبی طالب یا فرزندانشان امام هستند!!

ما در یک روایت داریم که امامان دوازده تن هستند. همچنین در روایت دیگر داریم که امامان سیزده تن یا بیست و چهار تن هستند. ما باید کدام روایت را بگیریم؟

عزیزان روحانی و سروران عزیزم! قدری دقت کنیم که فردای قیامت هم باید بنده و شما جواب پس بدهیم. تنها به فکر جواب خودمان هم باشیم.

حضرت آیت الله اعرافی به منزل ما تشریف آوردند و نزدیک به یک ساعت فرمایشاتی داشتند. عصاره فرمایشاتشان این بود که در حال حاضر ما در قم و حوزه‌های علمیه هر شهر به یک یا دو نفر استاد حوزه علمیه نیاز داریم که پاسخگوی شبهات باشد.

آقایان از ما تقاضا کردند و ما هم قبول کردیم. ما هفته گذشته حدود بیست نفر از اساتید سطوح عالی را جمع کردیم و در مرکز مدیریت جلسه‌ای داشتیم. بنده شبهه‌ای را مطرح کردم و مشاهده کردم که اصلاً این شبهه به گوش آقایان بزرگوار نخورده است!

سپس مشاهده کردم یکی از اساتید که به ایشان ارادت هم دارم و استاد فاضل هم هست، ادعا کرد که در کتاب «صحیح بخاری» آقای «قَتیبه» روایتی نقل کرده است. من پرسیدم: «قَتیبه» یا «قُتِیبه»؟! او با تشر گفت: «قَتیبه»!

من گفتم: شاید راوی است که ما اسم او را نشنیدیم. او در ادامه گفت: راوی می‌گوید که ابوبکر و عمر خدمت حضرت فاطمه زهرا آمدند تا رضایت بگیرند. حضرت فاطمه زهرا فرمود:

«فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني»

من گفتم: برادر عزیزم اولاً «قَتیبه» نیست، بلکه «ابن قُتِیبه» است. ثانیاً این روایت در کتاب «صحیح بخاری» نیست، بلکه در کتاب «الإمامة و السیاسة» صفحه 31 است.

و همچنین آقایان اهل سنت معتقدند این کتاب ساختگی به نام «ابن قُتِیبه» است که شیعیان آن را نوشتند و اسم «ابن قُتِیبه» را هم در روی کتاب آوردند. بنده خدا که مشاهده کرد ما با شناسنامه و مشخصات بیان کردیم، کم آورد.

این مسائل واقعاً برای ما درد است که چرا ما باید اینقدر از مباحث بی خبر باشیم. قضیه خواستگاری از دختر «ابوجهل» از عصر امام سجاد (علیه السلام) مطرح شده است.

ائمه اطهار (علیهم السلام) از جمله امام سجاد، امام باقر و امام صادق به این شبهه پاسخ دادند و در کتاب‌ها مفصل مطرح شده است، اما آقایان اهل سنت روایاتی که به ضرر خودشان باشد را در کتاب‌هایشان نمی‌آورند.

آن روز هم بزرگواری که در اینجا چند دقیقه وقت آقایان را گرفت، آنطرف تشریف آورد و ما صحبتی با ایشان داشتیم. این بزرگوار هم ادعا می‌کرد که شما باید اینطور جواب بدهید و بگویید: “در کتاب «صحیح بخاری» آمده است که علی بن أبی طالب خدمت پیغمبر اکرم آمد و فرمود: یا رسول الله! اگر خواستگاری من از دختر «ابوجهل» موجب رنجش شماست، من دیگر به خواستگاری او نمی‌روم!”

من گفتم: این روایت در کجاست؟ او گفت: در کتاب «صحیح بخاری» است. من جلوی دوستان که چندین نفر بودند، به او گفتم: اگر جلسه بعد، این حدیث را از کتاب «صحیح بخاری» بیاورید، بنده پنج میلیون تومان جلوی مردم به شما نقداً هدیه می‌دهم!

دلیل هدیه دادن من، نه به خاطر این است که این روایت را آوردید، بلکه به این خاطر که این روایت برای بنده ارزشمند است. اگر چنین عبارتی در کتاب «صحیح بخاری» باشد، این عبارت برای من ارزش دارد. او سپس گفت: حضرت فاطمه زهرا فرموده است؛

« فإني أشهد الله وملائكته أنكما أسخطتماني وما أرضيتماني»

من گفتم: این روایت در کجاست؟ او گفت: این روایت هم در کتاب «صحیح بخاری» است. من گفتم: اگر این روایت را هم آوردید، من پنج میلیون تومان دیگر به شما جایزه خواهم داد!

باید قدری دقت کنیم. من هر روایتی گفتم، شماره جلد و صفحه و حدیث آن را هم گفتم. این روایت در کجای «صحیح بخاری» است؟ این روایت در کدام جلد و شماره حدیث است؟ امکان ندارد که ما وقتی مطلبی را در جایی شنیدیم، در جای دیگر نقل کنیم.

این قضیه همانند شخصی است که ادعا می‌کرد: دو تن از دختران معاویه را در مصر روباها دریدند! شخص دیگر گفت: دختر نبودند و پسر بودند. دختران معاویه نبودند، بلکه پسر یعقوب بود. روباه نبود، گرگ بود. قضیه از بیخ دروغ بود.

ما باید قدری دقت کنیم که اگر واقعاً مدرک مستندی داریم، بیان کنیم. ما که ادعا نمی‌کنیم علامه دهر و معصوم مطلق هستیم.

خدا شاهد است هر عیبی که من داشته باشم، خداوند این عیب را از من برداشته است که اگر نسبت به برنامه‌ها یا تألیفات یا مقالاتی که داریم کسی انتقادی داشته باشد، دست او را می‌بوسم و انتقاد را گوش می‌دهم.

ممکن است به بنده ده انتقاد کنند که نُه مورد آن وارد نباشد. آن یک مورد که وارد است مایه کمال ماست. اگر این اشکالات از زبان دوستان ما به ما گفته شود، خیلی بهتر از این است تا اینکه روزی در جمع دشمنان صحبت کنیم و آنها این اشکالات را مطرح کنند.

ب) جیش یمن و کنیز اسیر شده!

بنابراین این قضیه قدری قضیه مفصلی است و تقاضا داریم ان شاءالله عزیزان دقت کنند. البته تنها قضیه خواستگاری از دختر «ابوجهل» نیست، بلکه افسانه‌های دیگری هم ساخته‌اند.

در رابطه با قضیه فتح یمن که ظاهراً سال هشتم هجرت بعد از فتح مکه اتفاق افتاده است هم، افسانه‌هایی ساختند.

«خالد» به یمن رفت و چهار ماه ماند و هیچ کاری نتوانست انجام دهد. امیرالمؤمنین ماه رمضان سال هشتم هجری به دستور پیغمبر اکرم رفت و قدری با افرادی که جنگجو بودند، در یک منطقه جنگید و آن را فتح کرد و قبایل دیگر بدون جنگ مسلمان شدند.

یکی از این قبایل، «قبیله همدان» بود که همگی داستان آن را می‌دانند. همانطور که در یک مصراع آمده است:

«یا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ یمُتْ یرَنِی /  مِنْ مُؤْمِنٍ أَوْ مُنَافِقٍ قبلاً»

بحار الأنوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، ج 6، ص 180، ح 7

یا:

ای که گفتی فمن یمت یرنی / جان فدای کلام دلجویت

کاش روزی هزار مرتبه من /  مُردمی تا بدیدمی رویت

در آن قبایل یک سری غنایمی بود که علی بن أبی طالب آنها را تقسیم کرد. مشاهده کنید دشمنان حضرت چطور داستان سرایی کردند تا بتوانند جایگاه علی بن أبی طالب را نزد پیغمبر اکرم مخدوش کنند.

«بریدة» نزد رسول الله آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! خبر نداری که علی بن أبی طالب در یمن یکی از دختران یمنی که اسیر شده بود و از همه زیباتر بود را خود انتخاب کرد و با او نزدیکی کرد، در حالی که از سرش آب می‌چکید جلوی مردم آمد.

جالب اینجاست که «طبرانی» در کتاب «معجم الکبیر» جلد 18 صفحه 128 این قضیه را مفصل نقل می‌کند که تعدادی از صحابه جلوی در نشسته بودند و گفتند: بریده چه خبر؟ او قضیه را گفت. اطرافیان گفتند: برو این خبر را به پیغمبر اکرم بده؛

«لیسقط علی من عینیه»

برو بگو تا علی بن أبی طالب از چشم پیغمبر اکرم بیفتد.

آن‌ها می‌خواستند به پیغمبر اکرم بگویند که امیرالمؤمنین روی حضرت فاطمه زهرا هوو می‌آورد. عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد! وقتی «بریده» این خبر را آورد، رسول گرامی اسلام غضبناک شد و فرمود:

«مَاذَا تُرِیدُونَ من عَلِی ثَلاثَ مَرَّاتٍ إِنَّ عَلِیا مِنِّی وأنا منه وهو وَلِی کل مُؤْمِنٍ بَعْدِی»

المعجم الکبیر، اسم المؤلف: سلیمان بن أحمد بن أیوب أبو القاسم الطبرانی، دار النشر: مکتبة الزهراء – الموصل – 1404 – 1983، الطبعة: الثانیة، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ج 18، ص 128، ح 265

حضرت سه مرتبه فرمودند: علی از من است و من از علی هستم، او ولی امر شما بعد از من است!! پیغمبر اکرم در ادامه فرمودند: یا بریده! فرضاً علی بن أبی طالب چنین کاری کرده باشد، علی در اسلام بالاتر از این حق دارد.

همه صحابه خجالت کشیدند. سپس «بریده» می‌گوید: یا رسول الله! به خدا سوگند بعد از این دیگر از علی بدگویی نخواهم کرد!

این قضیه داستان مفصلی دارد که البته من آن را به صورت یک کتاب تألیف کردم که سازمان حج و زیارت آن را تحت عنوان «شبهة جیش الیمن» چاپ کرده است.

این کتاب حدود 400 صفحه است که تمامی قضایا را از منابع شیعه و اهل سنت آوردیم و آن را در حد توانمان نقد کردیم. این کتاب شاید اولین کتابی است که در رابطه با این شبهه چاپ شده است. ممکن است بعد از آن کتاب دیگری هم چاپ شده باشد.

در هر صورت این داستانی است که وهابیت ساخته‌اند تا امیرالمؤمنین و حدیث «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» را زیر سؤال ببرند.

ج) خواستگاری امیرالمؤمنین از «اسماء بنت عمیس»!

همچنین داستان‌های دیگری ساخته‌اند مبنی بر اینکه علی بن أبی طالب از «اسماء بنت عمیس» خواستگاری کرده است. حضرت فاطمه زهرا رنجید و نزد پیغمبر اکرم آمد و شکایت کرد و حضرت فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی».

حقیقت این است که «اسماء بنت عمیس» همسر «جعفر طیار» (رضوان الله تعالی علیه) بود. «اسماء» با او به حبشه رفت، در جنگ موته شهید شد و بعد از او «اسماء» همسر ابوبکر بود.

دو سال پس از رحلت پیغمبر اکرم که ابوبکر از دنیا رفت و دو سال بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا، علی بن أبی طالب با «اسماء» ازدواج کرد.

دشمنان حرف‌هایی می‌زنند که واقعاً مرغ پخته به آن‌ها می‌خندد! ما باید با این حرفها چکار کنیم؟

چه کسانی باید به این شبهات پاسخ بدهد؟ دانشجویان، اساتید، کارخانه داران، بازاریان، تجار باید به این شبهات پاسخ بدهند یا اینکه این شبهات اولاً و بالذات متوجه ما حوزویان است؟

ما که عمری افتخار می‌کنیم در کنار سفره حضرت ولی عصر ارتزاق می‌کنیم و افتخار می‌کنیم یونیفرم سربازی حضرت ولی عصر را به تن داریم و خودمان را سرباز ولایت می دانیم، باید به این شبهات پاسخ بدهیم!

دشمنان این شبهات را مطرح می‌کنند و در نتیجه یک استاد حوزه علمیه یا یک خانم فارغ التحصیل جامعة الزهراء، تحت تأثیر قرار می‌گیرد.

والله کسانی که منحرف شدند، از پدر و مادر منحرف به دنیا نیامدند. آن‌ها هم همانند بنده و جنابعالی در ایام فاطمیه و عاشورا و اربعین عزاداری می‌کردند، اما تحت تأثیر این شبهات قرار گرفتند و یک مرتبه سر از اردوگاه وهابیت و دشمنان اهلبیت درآوردند.

امیدواریم ان شاءالله عزیزان ما در این زمینه دقت بیشتری کرده باشند. من بازهم در این فرصتی که دارم یکی از شبهاتی که امروز در شبکه‌های وهابی مفصل مطرح است را هم عرض کنم.

ان شاءالله اگر توفیقی داشتیم جلسه بعد در خدمتتان بودیم، ادامه این مباحث را عرض خواهم کرد. البته بنده بعید می دانم دو هفته بعد باشم، زیرا ما هم شیراز برنامه داریم و هم اصفهان برنامه داریم. همچنین از دو کشور آفریقایی دعوت کردند.

احتمالاً ما دو هفته بعد که قرار است خدمتتان باشیم، توفیق نداشته باشم. حال اگر بودم پاسخ به شبهات را ادامه خواهم داد.

عنوان “شهادت حضرت زهرا” در تقویم سال 1371 به بعد!!

به عنوان مثال یکی از مواردی که آقایان آورده‌اند، این است که ادعا می‌کنند قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا، نه در کتاب‌های شیعه است و نه در کتاب‌های اهل سنت است.

در سال 1371 زمانی که «آقای خاتمی» رئیس جمهور بود، به قم آمد و با مراجع عظام تقلید به ویژه آیت الله وحید خراسانی دیدار کرد و شهادت حضرت فاطمه زهرا را تأسیس کردند.

در تقویم‌های قبل از سال 1371 عبارت “وفات حضرت فاطمه زهرا” می‌نوشتند و بعد از سال 1371 عبارت “شهادت حضرت فاطمه زهرا” را در تقویم‌ها آوردند!

این هم یکی از کشفیات مراجع عظام تقلید است. بعد از آن هم مجلس شورای اسلامی این کشف مراجع را تکمیل کرد و قانونی کرد که روز سوم جمادی الثانی روز “شهادت حضرت فاطمه زهرا” در تقویم‌ها نوشته شود!!

در این زمینه ما جواب‌های زیادی برای این آقایان دادیم. این آقایان ادعا می‌کنند که تقویم‌ها از سال 1371 به بعد عبارت “شهادت حضرت فاطمه زهرا” را آوردند.

حال مشاهده کنید در تقویم سال 1356 اول خرداد نوشته شده است: “شهادت حضرت فاطمه زهرا سوم جمادی الثانی”.

در تقویم سال 1360 نوزدهم فروردین “شهادت حضرت فاطمه زهرا” نوشته شده است. همچنین در تقویم سال 1361 نهم فروردین روز “شهادت حضرت فاطمه زهرا” در تقویم آورده شده است.

این‌ها تقویم‌هایی است که چاپ شده است که ما آنها را از آرشیوهای کتابخانه‌ها بیرون آوردیم و تصویر آن را گرفتیم تا ثابت شود که برای اینها دروغ گفتن هزینه‌ای ندارد!

در مقابل، شاید ما ساعت‌ها وقت گذاشتیم تا بتوانیم این تقویم‌ها را به دست آوردیم و این دروغ‌ها را برملا کنیم. معمولاً هرکسی تقویم می‌خرد، سال بعد آن را دور می‌اندازند.

ما با چه زحمتی به کتابخانه‌ها و بعضی از مراکز پژوهشی مراجعه کردیم که این تقویم‌ها را در آرشیو نگهداری کرده بودند و آن را بیرون آوردیم.

البته من تقویمی داشتم که هرچه گشتم آن را پیدا نکردم. قبل از انقلاب تقویم‌هایی بود که خیلی طولانی و بلندبالا چاپ می‌شد که متعلق به آقای «منجم زاده» بود.

در آن تقویم‌ها در یک سطر ماه را می‌نوشتند و در ستون دیگر نحس بودن یا نبودن یا قمر در عقرب بودن آن ماه را می‌نوشتند.

بنده به یاد دارم قبل از انقلاب هم در این تقویم‌ها روز سوم جمادی الثانی را “روز شهادت حضرت فاطمه زهرا” می‌نوشتند.

بنابراین این که ادعا می‌کنند مجلس شورای اسلامی این قضیه را کشف کرده است و چنین و چنان کرده است، همگی دروغ است و دروغ گفتن هم هزینه ندارد.

«جوینی» یکی از علمای اهل سنت و استاد «بخاری» متوفای 730 هجری است. خود «ذهبی» متوفای 748 است. «جوینی» در کتاب «فرائد السمطین» جلد 2 صفحه 34 از قول رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تعبیری دارد که می‌نویسد: وقتی نبی گرامی اسلام زهرای مرضیه را دیدند، گریه کرد و فرمود: می‌بینم آن مصیبت‌هایی که بعد از من بر سر زهرا می‌آید؛

« و انتهكت حرمتها و غصب حقها و منعت إرثها و كسر جنبها»

حال بعضی از آخوندهای روشنفکر ما ادعا می‌کنند که شکستن پهلوی حضرت فاطمه زهرا که سند ندارد! ما در کتب شیعه بیش از بیست روایت در رابطه با شکسته شدن پهلوی حضرت فاطمه زهرا داریم.

بنده در بحث فقه که در مدرسه فیضیه ساعت 8 تا 9 داشتم، هفته گذشته را به این شبهه اختصاص دادم. بنده روز چهارشنبه تمام بحث خود را در زمینه کتاب‌های شیعه در رابطه با شکسته شدن پهلوی زهرای مرضیه و آتش گرفتن درب خانه حضرت قرار دادم.

درب خانه حضرت فاطمه زهرا آتش گرفت، نه اینکه تهدید به آتش شده باشد! ما از بزرگان شیعه از «مرحوم شیخ مفید» و «سید مرتضی» و «شیخ طوسی» تا «مرحوم شهید صدر» مدرک آوردیم.

آن‌ها هم بحث شکسته شدن پهلوی حضرت صدیقه طاهره و هم آتش گرفتن درب خانه را مطرح می‌کنند. این هم کتاب شیعه نیست و کتاب سنی است.

«جوینی» در ادامه می‌نویسد:

«فتقدم عليّ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة»

فاطمه نزد من می‌آید در حالی که محزون و غم زده است، مالش را غصب کردند و او را به شهادت رساندند.

فرائد السمطين في فضائل المرتضى و البتول و السبطين و الأئمة من ذريتهم عليهم السلام؛ حمّويي جويني، ابراهيم بن سعد الدين (م 730)، مؤسسة المحمود، بيروت، چاپ اوّل، 1400 هـ. ق؛ ج 2، ص 35

آقایان وهابی ها! آیا این مطلب متعلق به سال 1371 به بعد است؟ این هم تصویر کتاب آقای «جوینی» جلد دوم صفحه 34 و 35 است.

«ذهبی» که شاگرد او «سخاوی» او را از نواصب می‌خواند، در کتاب خود می‌نویسد که «جوینی» استاد ما بود و از او به:

«الإمام المحدث الأوحد الأکمل فخر الإسلام صدر الدین إبراهیم بن محمد بن المؤید بن حمویه الخراسانی الجوینی شیخ الصوفیة»

تذکرة الحفاظ، اسم المؤلف: أبو عبد الله شمس الدین محمد الذهبی، دار النشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولی، ج 4، ص 1500، ش 24

تعبیر می‌کند. به این معنا که او امام و یگانه عصر خود بود. او همانند «ابن ابی الحدید معتزلی» یا «گنجی شافعی» نیست که او را شخص کمی به حساب آورند. «ذهبی» درباره استادش چنین تعبیری دارد؛ همچنین می‌نویسد:

« إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُؤَيَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّوَيْهِ، الْإِمَامُ الْكَبِيرُ الْمُحَدِّثُ شَيْخُ الْمَشَائِخِ صَدْرُ الدِّينِ أَبُو الْجَامِعِ الْخُرَاسَانِيُّ الْجُوَيْنِيُّ»

المعجم المختص بالمحدثين؛ المؤلف: شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى: 748هـ) تحقيق: د. محمد الحبيب الهيلة؛ الناشر: مكتبة الصديق، الطائف؛ الطبعة: الأولى، 1408 هـ – 1988 م

«ذهبی» ادعا می‌کند که او استاد اساتید بوده است. بحث دیگری که ما داریم، روایت «کلینی» است. «کلینی» متوفای 329 هجری است و بعد از سال 1371 که نیست!! او از امام کاظم و امام صادق روایتی نقل می‌کند.

امام کاظم سال 183 هجری به شهادت رسیده است و امام صادق سال 148 هجری به شهادت رسیده است و هیچکدام متعلق به بعد از سال 1371 نیستند!! حضرت می‌فرماید:

«إِنَّ فَاطِمَةَ ع صِدِّیقَةٌ شَهِیدَةٌ»

مادر ما فاطمه صدیقه شهیده است.

الکافی، نویسنده: کلینی، محمد بن یعقوب، محقق / مصحح: غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ج 1، ص 458، ح 2

آیا شهادت حضرت فاطمه زهرا، از کشفیات مجلس شورای اسلامی است؟ آن کتاب سنی بود و این هم کتاب شیعه است. راویان این روایت هم تماماً ثقه هستند.

«مرحوم شیخ جواد تبریزی» یک فقیه بزرگی که خریط فن رجال است، وقتی این روایت را می‌آورد، می‌نویسد:

«وأما ما جری علیها من الظلم فهو متواتر اجمالاً، فإن خفاء قبرها إلی یومنا هذا، ودفنها لیلا بوصیة منها شاهدان علی ما جری علیها بعد أبیها»

تا جایی که می‌نویسند:

«بسند معتبر عن الکاظم (ع) قال: إن فاطمة (ع) صدیقة شهیدة، وهو ظاهر فی مظلومیتها وشهادتها»

صراط النجاة (تعلیق المیرزا التبریزی(، نویسنده: السید الخوئی، ج 3، ص 440، س 1264

«مرحوم شیخ مفید» می‌نویسد وقتی زیارت حضرت فاطمه زهرا را می‌خوانید، بگویید:

«السَّلَامُ عَلَیک یا فَاطِمَةُ یا سَیدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَیتُهَا الْبَتُولُ الشَّهِیدَةُ الطَّاهِرَة»

کتاب المزار- مناسک المزار، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: ابطحی، محمد باقر، ص 179، باب 8 مختصر زیارة أخری لها ع

همچنین «سید مرتضی»، «شیخ طوسی»، «کفعمی» و «سید بن طاووس» همگی دارند که در زیارتنامه حضرت صدیقه طاهره واژه «الشَّهِیدَةُ» از قرن سوم و چهارم گنجانده شده است.

خطبه 202 از کتاب «نهج البلاغه» هم کاملاً نشانگر این است که قضیه شهادت حضرت فاطمه زهرا چیست.

آیا لفظ «وفات» با لفظ «شهادت» منافات دارد!؟

بنده نکته دیگری را هم عرض می‌کنم و آن اینکه بر فرض در تقویم‌ها “وفات حضرت فاطمه زهرا” نوشته باشد؛ آیا نوشتن”وفات” منافات با “شهادت” دارد؟

در شرح حال «عمر بن خطاب» اهل سنت معتقدند که او شهید شده است. همچنین «عثمان» را شهید محسوب می‌کنید. این در حالی است که در کتاب‌های اهل سنت به صراحت “وفات عمر بن خطاب” نوشته شده است. بنابراین شهادت او دروغ است؟ همچنین در مورد عثمان نوشتن کلمه “وفات” دلیل بر این است که شهادت او دروغ است؟

همچنین نسبت به شهادت امام حسین (علیه السلام) «مرحوم شیخ مفید» می‌نویسد:

« وفاة أبي عبد الله الحسين (عليه السلام)»

الفصول المختارة؛ مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: مير شريفى، على‏، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم‏، 1413 ق‏؛ ص 314

حضرت سیدالشهداء که دیگر نرخ قطعی است. شیعه، سنی، یهودی، مسیحی و دیگران همگی بر این عقیده هستند که حضرت سیدالشهداء به شهادت رسیده است.

این آقایان زیاد از تاریخ خبری ندارند و این بحث‌ها را مطرح می‌کنند. به عنوان مثال در کتاب «کشف الغمة» اثر «إربلی» وارد شده است:

«بعد وفاة أبیه ع»

کشف الغمة فی معرفة الأئمة، تألیف العلامة المحقق أبی الحسن علی بن عیسی بن أبی الفتح الإربلی ره، ج 3، ص 35، باب کشف الغمة 2

مراد از «أبیه» امیرالمؤمنین است. این در حالی است که شیعه و سنی بر این عقیده هستند که امیرالمؤمنین شهید شده است.

“وفات” یک مرتبه معنای عام و از دنیا رفتن با مرگ طبیعی است و یک مرتبه به معنای شهید شدن است. کلمه “وفات” در مقابل شهادت نیست. مَقسَم برای شهادت است، نه قسیم! همچنین در کتاب «کامل الزیارات» اثر «ابن قولویه» آمده است:

«أَمَا إِنَّ أُمَّتِی سَتَقْتُلُهُ فَمَنْ زَارَهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ کتَبَ اللَّهُ لَهُ حِجَّةً مِنْ حِجَجِی»

کامل الزیارات، نویسنده: ابن قولویه، جعفر بن محمد، محقق / مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 68، ح 1

آیا این دلیل بر این است که حضرت شهید نشده است؟ همچنین در رابطه با حمزه سیدالشهداء و «جعفر طیار» در کتاب «المصنف» اثر «عبدالرزاق» تعبیر «وفاة» شده است. همچنین «بلاذری» نوشته است:

«بعد وفاه عمر»

این در حالی است که اهل سنت همگی معتقدند که عمر بن خطاب شهید شده است. پس آیا بکار بردن عبارت “وفات” برای عمر به این معناست که دروغ می گویید!؟ همچنین «ابن کثیر دمشقی» می‌نویسد:

«وفیها وفاة عمر بن الخطاب»

البدایة والنهایة، اسم المؤلف: إسماعیل بن عمر بن کثیر القرشی أبو الفداء، دار النشر: مکتبة المعارف – بیروت، ج 7، ص 130، باب ثم دخلت سنة ثلاث وعشرین

همچنین وفات عثمان در کتب اهل سنت آمده است. «ابن تیمیه» و دیگران هم این تعبیر را دارند و می‌نویسد:

«بعد وفات ابوبکر»

حال آنکه آقایان معتقدند که ابوبکر شهید شده است و به واسطه سم کشته شده است. همچنین در منابع «بعد وفاه عثمان» یا «بعد وفاه علی بن أبی طالب» آمده است.

دشمنان بعضی حرف‌هایی می‌زنند و یک سری جوانان ما هم وحشت زده می‌شوند که قضیه چیست. این قضایا احتیاج به قدری دقت و مطالعه دارد.

به تعبیر مقام معظم رهبری باید بصیرت خود را افزایش دهیم. این مسئولیت هم عمدتاً به عهده ما روحانیون و طلبه‌هاست.

به نظرم حداقل در ایام فاطمیه با حضرت فاطمه زهرا، بزرگ حامی ولایت و اولین شهیده ولایت، عهد و پیمان ببندیم و هرشب یک ساعت یا دو ساعت وارد فضای مجازی شویم و ببینیم چه خبر است.

ببینیم چه اتفاقاتی در اطراف ما می افتد و جوانان و عزیزان ما که با فضای مجازی سروکار دارند با چه فتنه‌هایی مواجه هستند.

با قاطعیت می گویم: شیعه، شبهه بی پاسخ ندارد!

البته این نکته را هم بگویم که شاید اگر ابتدا وارد فضای مجازی شویم، وحشت زده شویم. دلیل آن این است که شبهات زیادی مطرح می‌شود که چیزی در ذهن ما نیست. این را بدانید شیعه شبهه‌ای ندارد که جواب آن را نداده باشد.

بنده با قاطعیت عرض می‌کنم که بنده که در خاک عربستان سعودی بیش از دویست و سی جلسه بحث و مناظره داشتم، خداوند متعال و ملائکه و انبیاء الهی و حضرت فاطمه زهرا را شاهد می‌گیرم که یک شبهه‌ای نبود که مطرح کنند و ما جواب نداشته باشیم.

من حدود پانزده سال در شبکه‌های وهابی برنامه داشتم. همچنین در «شبکه المستقله» به دستور مراجع عظام تقلید سه شب جلسه مناظره داشتم. سه نفر از وهابی‌های شاخ دار در یک طرف بودند و من در یک طرف بودم.

یکی از این افراد «دکتر ابو شوارب» بود که از دانشگاه اسکندریه مصر آورده بودند. نفر دوم «حسن حسینی» یکی از وهابی‌های بی ادب و بی تربیت بود که از بحرین آورده بودند. «دکتر هاشمی» هم که کاملاً مشخص است متعلق به مغرب بود.

این سه نفر در یک طرف و ما در یک طرف بودیم. ما سه شب با همدیگر بحث کردیم. شب سوم «دکتر ابو شوارب» گفت: “ما در این سه شب به سه نکته اساسی پی بردیم؛ نکته اول این که شما نسبت به مقدسات اهل سنت بی احترامی نکردید.

نکته دوم این که شما در علم رجال تسلط دارید، به طوری که ما هر روایتی مطرح کردیم شما بلافاصله سند او را بررسی کردید و نظر رجالیون را مطرح کردید. نکته سوم این که حضور ذهن داشتید، به طوری که ما هر شبهه‌ای مطرح کردیم شما جواب آماده داشتید.”

ما همچنین در «شبکه نور» در افغانستان که متعلق به اهل سنت است، در حوزه پاسخ به شبهات کار می‌کردیم. همچنین چهار سال در «شبکه سلام» و هشت سال در «شبکه جهانی ولایت» در این زمینه کار کردم.

بنده سراغ ندارم وهابیت شبهه‌ای به مکتب اهلبیت وارد کنند و کسی که از مبانی اهلبیت آگاهی دارد، جوابی برای گفتن نداشته باشد.

بنده تحدی می‌کنم اگر وهابیت شبهه‌ای بیاورند که ما جواب نداشته باشیم، بنده حاضرم هر جایزه‌ای خواستند به آنها بدهیم.

این هنر بنده نیست، بلکه اهلبیت (علیهم السلام) این طوری مکتب را پایه ریزی کردند. حضرت امام صادق به یکی از شاگردان خود می‌فرماید:

«حاجوا الناس بکلامی فإن حجوکم فأنا المحجوج»

تصحیح اعتقادات الإمامیة، نویسنده: مفید، محمد بن محمد، محقق / مصحح: درگاهی، حسین، ص 71، فصل فی النهی عن الجدال

وقتی مرد شامی برای مناظره با امام صادق می‌آید، حضرت به «حمران بن أعین» که یک جوان 25 ساله است دستور می‌دهد که با او مناظره کند. این فرمایش امام صادق به مرد شامی برمی خورد و عرضه می‌دارد: که من آمده‌ام با شما مناظره کنم نه حمران!

این روایت در کتاب «رجال الکشی» هم آمده است که امام صادق می‌فرماید:

 «إِنْ غَلَبْتَ حُمْرَانَ فَقَدْ غَلَبْتَنِی»

اگر بر حمران پیروز شدی، بر من پیروز شده‌ای!

رجال الكشي- إختيار معرفة الرجال‏، نويسنده: كشى، محمد بن عمر، محقق / مصحح: طوسى، محمد بن حسن / مصطفوى، حسن‏، ناشر: مؤسسة نشر دانشگاه مشهد، 1409 ق‏؛ ص 276

شبهه‌ای نبود که ائمه اطهار (علهیم السلام) بخصوصیاته یا به صورت اطلاقی و عمومی آن را پاسخ دادند. مشکل ما این است که با این مباحثی که ائمه اطهار با شبهات داشتند، خیلی زیاد آشنایی نداریم.

از واجبات عینی این روزها، برای ما طلبه‌ها

بنده معتقدم یکی از واجبات عینی برای ما طلبه‌ها این است که قسم بخوریم و با خداوند عالم عهد و پیمان ببندیم که هرشب یک ساعت کتاب «الإحتجاج» اثر «طبرسی» را مطالعه کنیم.

«مرحوم طبرسی» هر مناظره‌ای که برای ائمه اطهار، علما و صحابه بوده را در این دو جلد جمع آوری کرده است.

اگر حوصله ندارید این کتاب را مطالعه کنید، کتاب آقای «عبدالله حسن» یکی از علمای عراق به نام «المناظرات فی الإمامة» را مطالعه کنید.

او این کتاب را به زیبایی دسته بندی کرده است. البته من یک جلد این کتاب را بیشتر ندارم و شنیدم دو جلد یا سه جلد آن درآمده است. ایشان خیلی زیبا کار کرده است و طوری دسته بندی کرده که انسان با مطالعه فهرست آن لذت می‌برد.

ما باید بیاییم با خداوند عالم عهد و پیمان ببندیم و یکی دو ساعت کتاب «احتجاج» اثر «طبرسی» یا «المناظرات فی الإمامة» یا اگر بازهم حوصله نداریم کتاب «المراجعات» اثر «مرحوم شرف الدین» را با چند تن از اساتید مطالعه و مباحثه کنیم.

والله ضرر نمی‌کنید؛ اگر با این کار گناه کردید فردای قیامت من گناهتان را به عهده می‌گیرم. حال اگر ثواب کردید، برای خودتان!

ما اصلاً باید ببینیم که ائمه اطهار (علیهم السلام) چطور با مخالفین مناظره می‌کردند. افراد بسیاری سراغ از فن مناظره می‌گیرند و تصور می‌کنند فن شاخداری است. شما اگر مناظراتی که ائمه اطهار داشتند را مطالعه کنید، به این فن آشنا می‌شوید.

از حضرت امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) حدود بیست و هفت مناظره ثبت شده است که با خلیفه اول، خلیفه دوم و مخالفین داشتند. این تعداد مناظرات نشانگر این است که ائمه اطهار چطور بحث می‌کردند.

امام هشتم (علیه السلام) وقتی به امامت رسید، فضای باز سیاسی در اختیار داشت. حضرت با بزرگان اهل سنت مناظره کرد. حضرت همچنین با یهودیان، مسیحی‌ها و لائیک‌ها مناظره کرد.

ما باید ببینیم در مناظراتی که ائمه اطهار داشتند، با مخالفین چطور برخورد می‌کردند. امام رضا (علیه السلام) یک مرتبه با یک سنی معتدل بحث می‌کند و یک مرتبه با «یحیی بن ضحاک» شخص معاند بحث می‌کند.

«یحیی بن ضحاک» وقتی با شبهه مناظره را شروع می‌کند، امام رضا نمی‌آید در بحث امامت، آیات و احادیث امامت را مطرح کند. امام رضا شبهه را با شبهه آنچنان پاسخ می‌دهد که «یحیی بن ضحاک» سرش را پایین می‌اندازد.

«مأمون» از او پرسید: چرا جواب نمی‌دهی؟ «یحیی بن ضحاک» در جواب گفت: امام هشتم آنچنان مرا در چاله انداخت که توان بیرون آمدن از این چاله را ندارم! امام رضا او را در بن بستی می‌اندازد که او نه راه پس دارد و نه راه پیش.

لذا ائمه اطهار (علیهم السلام) در هر فرصتی با هر شخصی با توجه به موقعیت زمانی و مکانی و علمی و تفکرات طرف مقابل پاسخ دادند. اگر ما این مناظرات را جمع کنیم، به یک کتاب پانصد صفحه‌ای فن مناظره تبدیل خواهد شد.

ذکر مصیبت شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)

بنده امشب قدری شما را بیشتر اذیت کردم، ان شاءالله ما را ببخشید. ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) است و برویم ببینیم در خانه حضرت فاطمه زهرا در این شب‌ها چه می‌گذرد.

بنا به نقلی اگر حضرت در ماه جمادی الأولی به شهادت رسیده باشد، الآن در خانه علی چه خبر است.

شب که تاریک شود منزل من

عوض شمع بسوزد دل من

امیرالمؤمنین به منزل می‌آید و می‌بیند امام حسن مشغول گریه است، امام حسین مشغول گریه است، زینب و أم کلثوم مشغول گریه هستند. این فرزندان مادری چون فاطمه را از دست دادند. مگر می‌شود حضرت آنها را آرام کند؟

در بعضی از مقاتل آمده است وقتی علی بن أبی طالب می‌دید فرزندان آرام نمی‌شوند، خود هم سر بر دیوار خانه می‌گذاشت و شروع به گریه می‌کرد و می‌فرمود: زهرا جان! من که نتوانستم فرزندان تو را آرام کنم، خودت بیا و آنها را آرام کن.

گاهی اوقات امیرالمؤمنین می‌دید خانه آنچنان غمزده و برای امیرالمؤمنین دلگیر هست که به نخلستان می‌رفت و با چاه سخن می‌گفت و درد دل خود را با چاه در میان می‌گذاشت.

حضرت می‌فرمود: زهراجان! دردهای دلت را به من نگفتی. وقتی نزد پیغمبر اکرم رفتی، با رسول الله در میان بگذار و بگو این امت با تو چه کردند. زهراجان! به پدر بگو:

روز روشن خانه‌ام را از جفا آتش زدند

این چنین بی حرمتی با خانه اعداء نشد

بهر ذی القربی مودت خواست قرآنت ولی

جز به قتل من ادا حق ذوی القربی نشد

بر فراز منبرت گردید حقم پایمال

هرچه نالیدم لبی هم در جوابم وا نشد

همسری چون من به راه شوهر خود جان نداد

کودکی چون محسنم قربانی بابا نشد

ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن

یک نفر در موج دشمن حامی زهرا نشد

الا لعنة الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا أی منقلب ینقلبون

نسئلک اللهم و ندعوک باسمک الأعظم الأجل الأکرم بحق فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فی‌ها یا الله یا الله یا الله…

خدایا به آبروی حضرت زهرای مرضیه تو را سوگند می‌دهیم فرج فرزند زهرا حضرت حجة بن الحسن را نزدیک بگردان. خدایا ما را از یاران خاص و سربازان فداکار و شهدای رکابش قرار بده.

خدایا خدمتگزاران به اسلام و قرآن و اهلبیت بالأخص مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید موفق و مؤید بدار. خدایا به آبروی حضرت صدیقه طاهره رفع گرفتاری از جمیع گرفتاران بفرما.

خدایا به همه عزیزان ما در سراسر جهان که در جبهه مقاومت و جبهه حق علیه باطل و وهابیت تفکیری و صهیونیسم بین المللی به ویژه در یمن تلاش می‌کنند، به آبروی حضرت فاطمه زهرا نصرت نهایی نصیبشان بگردان.

خدایا به آبروی حضرت فاطمه زهرا حوائج حاجت مندان روا نما. خدایا به آبروی حضرت فاطمه زهرا حوائج جمع ما برآورده نما. خدایا دعاهای ما را به اجابت برسان.

هدیه به ارواح پاک انبیاء، اولیاء، شهداء، صدیقین، صالحین بالأخص امام راحل و شهید عزیزمان سپهبد حاج قاسم سلیمانی صلوات غرائی ختم بفرمایید.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

علی اکبر

مجله سیراف از سال 96 فعالیت خود را آغاز کرده است،تمام تلاشم انتشار محتوای سالم و منحصر بفرد مورد نیاز کاربران با رعایت قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. 09900995320

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا